مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل چهارم در ذکر بعض از اخبار شریفه در این باب و بیان اجمالی آنها

‏عَن ‏‏مُحَمَّدِ بنِ یَعقُوبَ‏‏ ـ رَحِمَهُ اللّهُ ـ بِاسنادِهِ عِن ‏‏ابی جَعفَرٍ‏‏ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ:‏‎ ‎«انَّ الله رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفقَ، وَ یُعطِی عَلَی الرِّفقِ ما لا یُعطِی عَلَی العُنفِ».‎[1]‎‎ ‎‏چندین حدیث به این مضمون تقریباً وارد شده است.‏‎[2]‎

‏حق ـ تعالی شانه ـ در جمیع امور، با مخلوق خود با رفق و مدارا رفتار‏‎ ‎‏فرماید، حتّی تشریع شرایع ـ چون هدایت طرق سعادت و کمال است ـ عین رفق‏‎ ‎‏است. چنانچه تادیب طاغیان و جعل حدود و تعزیرات، کمال رفق و صلاح‏‎ ‎‏است؛ چه که ترک آن، خرق و فساد است، حتّی برای مرتکب آن، ‏«وَ اذا کانَ‎ ‎الرِّفقُ خُرقاً کانَ الخُرقُ رِفقَاً»‏ چنانچه در حدیث است‏‎[3]‎‏. بلکه نزد عالمانِ به‏‎ ‎‏غایات و مبادی، تعذیب اُخروی رفق است.‏‎[4]‎‏ و این که می فرماید خدای تعالی‏‎ ‎‏عطا می فرماید بر رفق آنچه که عطا نمی فرماید بر عنف، شاهد بر آن است که در‏‎ ‎‏فصل دوّم مشروحاً ذکر کردیم.‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 320
‏چنانچه در حدیث دیگر ‏‏کافی‏‏ شریف است که راوی گوید: شنیدم از‏‎ ‎‏حضرت ‏‏صادق ‏‏ـ علیه السلام ـ می گفت: «کسی که رفق و مدارا کند در کارش،‏‎ ‎‏نایل شود به آنچه که می خواهد از مردم».‏‎[5]‎

‏و از رسول خدا ‏‏[‏‏صلّی اللّه علیه و آله‏‏]‏‏ منقول است که فرمود: «همانا در رفق،‏‎ ‎‏زیادت و برکت هست، و کسی که محروم شد از رفق، محروم شد از خیر».‏‎[6]‎

‏وَ عَن ‏‏مَحَمَّدِ بنِ یَعقُوبَ‏‏ بِاسنادِهِ قالَ: قالَ ‏‏ابُو جَعفَرٍ‏‏ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ : ‏«مَن قُسِّمَ‎ ‎لَهُ الرِّفقُ قُسِّمَ لَهُ الایمانُ».‎[7]‎

‏وَ عَن ‏‏ابِی جَعفَرٍ‏‏ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏«انَّ لِکُلِّ شَیءٍ قُفلاً، وَ قُفلُ الایمانِ‎ ‎الرِّفقُ».‎[8]‎

‏و این دو حدیث شریف، دلالت کند بر آنچه سابق ذکر شد که در ریاضت‏‎ ‎‏نفس و سلوک الی اللّه، یکی از مهمّات، مرافقت و مدارات با آن است. و چون‏‎ ‎‏مرافقت با نفس نمودی، نفس انس و محبّت با عبادات و طاعات پیدا کند، و به‏‎ ‎‏واسطه این محبّت و عُلقه، انس و محبّت با حق پیدا کند. و این، فتح باب معارف‏‎ ‎‏الهیّه که سرچشمه ایمان است، می باشد، چنانچه عنف و خرق، گاهی سبب شود‏‎ ‎‏که در ذائقه روح، عبادت و عبودیّت تلخ و ناگوار شود، و این، سبب اعراض‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 321
‏قلب از حق شود. پس معلوم شد که قفلِ ایمان رفق است، و کسی که نصیب آن‏‎ ‎‏رفق باشد، ایمان نیز نصیب او شود.‏

‏وَ عَن ‏‏مَحَمَّدِ بنِ یَعقُوبَ ‏‏بِاسنادِهِ عَن ‏‏ابِی عَبدِاللّهِ ‏‏ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏«قالَ‎ ‎رَسُولُ الله ـ صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ ـ مَا اصطَحَبَ اثنانِ الاَّ کانَ اعظَمُهُما اجراً وَ‎ ‎احَبُّهُما الی الله، ارفَقَهُما بِصاحِبِهِ».‎[9]‎

‏وَ بِاِءسنادِهِ عَن ‏‏عُمَرَ بنِ حَنظَلَةَ‏‏ عَن ‏‏ابِی عَبدِاللّهِ‏‏ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏«یا عُمَرُ!‎ ‎لاتَحمِلُوا عَلی شِیعَتِنا، وَ ارفُقُوا بِهِم؛ فِانَّ النّاسَ لا یَحتَمِلُونَ ما تَحمِلُونَ».‎[10]‎‎ ‎‏فرمود به ‏‏عمر بن حنظله ‏‏که تحمیل نکنید بر شیعیان ما، و رفق و مدارا کنید با آنها؛‏‎ ‎‏زیرا که مردم تحمُّل نمی توانند بکنند آنچه شما تحمُّل می کنید.‏

‏و این حدیث شریف، دستور کلّی است برای خواص؛ زیرا که مردم هم در‏‎ ‎‏تحمل علوم و معارف و هم در تحمل اعمال قلبیّه و قالبیّه مختلفند، و هر علمی‏‎ ‎‏را خصوصاً در باب معارف، نتوان افشا پیش هر کس کرد، بلکه سرایر توحید و‏‎ ‎‏حقایق معارف، از اسراری است که پیش اهلش باید مکتوم و مخزون باشد. و‏‎ ‎‏نوع گمراهیها و اضلالها و تکفیرها از این باب پیدا شده.‏

‏و این که مردم، حتی علماء ظاهر، از علوم الهیّه احتراز کنند و گرد معارف و‏‎ ‎‏حقایق نمی گردند، برای همین است که بعضی از ارباب اصطلاح و ذوق یا‏‎ ‎‏اصحاب علوم رسمیّۀ عرفانیّه تهتّک کردند، و مقاصد شریفه را با الفاظ زشت و‏‎ ‎‏قبیح بیان کردند، و از اصطلاح قرآن و حدیث بیرون رفتند با آن که همان مقاصد‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 322
‏به طور اکمل در کتاب خدا و احادیث ائمّه هدی ـ علیهم السلام ـ موجود است،‏‎ ‎‏ولی آنها به صورت بدی آن را جلوه دادند. از این جهت، اسباب تنفّر طباع‏‎ ‎‏ظاهریین شده است. اینها نیز طاقت آن نداشتند که لُبّ را از قشر و حقیقت را از‏‎ ‎‏صورت و معنی را از لفظ جدا کنند؛ یکسره با اصل مطلب مخالف شدند.‏

‏و شاید اشاره به این معنی باشد روایاتی که ایمان را تسهیم نموده به هفت‏‎ ‎‏سهم‏‎[11]‎‏ یا ده درجه‏‎[12]‎‏ یا چهل و نه جزء‏‎[13]‎‏، و فرموده اند کسی ‏‏[‏‏ که‏‏]‏‏ دارای یک‏‎ ‎‏سهم است، نباید دو سهم بر او تحمیل کرد، و کسی که دارای دو سهم است، نباید‏‎ ‎‏سه سهم بر او تحمیل نمود‏‎[14]‎‏، و همین طور. و چون اختلاف درجات اعمال و‏‎ ‎‏طاقت و اشتیاق بر آن غالباً از اختلاف درجات ایمان است، از این جهت در‏‎ ‎‏احادیث شریفه برای تقریب به ذهن، مَثَلی ذکر فرمودند که:‏

‏«مرد مسلمانی شخص نصرانی را دعوت به اسلام کرد تا قبول اسلام نمود.‏‎ ‎‏پس مُسلِم سحر آمد و آن تازه مسلمان را بیدار کرد و برد به مسجد، و او را به نماز‏‎ ‎‏واداشت، و هر چه خواست آن بیچاره برود، عمل دیگری پیشنهاد او کرد تا ظهر‏‎ ‎‏شد؛ نماز ظهر را خواندند. خواست برود، مُسلِم گفت: «بین ظهر و عصر‏‎ ‎‏فاصله‏‏[‏‏ای‏‏]‏‏ نیست». عصر شد؛ نماز خواندند. خواست برود، نگذاشت تا نماز‏‎ ‎‏مغرب و عشا را خواندند و رفتند. فردا سحر باز مسلم آمد در منزل آن مرد، او را‏‎ ‎‏بیدار کرد که عمل روز قبل را تجدید کند. شخص نصرانی گفت: «برو برای این‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 323
‏دین، یک شخص که بیکارتر از من باشد، پیدا کن؛ من مرد فقیری هستم‏‎ ‎‏عیالمند».‏‎[15]‎

‏و در خلال این احادیث شریفه، امام ـ علیه السلام ـ سفارش می فرماید که:‏‎ ‎‏«رفق و مدارا کنید با بندگان خدا، و تحمیل نکنید بر آنها چیزی که طاقت بر آن‏‎ ‎‏ندارند که متنفر می شوند و از زیر بار در می روند».‏

‏و چنانچه در مدح و تحسینِ رفق روایاتی بسیار وارد است، در ذمّ و تهجین‏‎ ‎‏خرق و عنف نیز روایاتی وارد شده. از آن جمله، در ‏‏کافی ‏‏شریف به سند خود از‏‎ ‎‏حضرت ‏‏باقر ‏‏العلوم ـ علیه السلام ـ نقل کند که: «کسی که نصیب او خرق گردید،‏‎ ‎‏محجوب شد از او ایمان»‏‎[16]‎‏. و هم از حضرت ‏‏باقر ‏‏منقول است که رسول خدا ـ‏‎ ‎‏صلَّی اللّه علیه و آله ـ فرمودند: «اگر خرق خَلقی بود که دیده می شد، در مخلوق‏‎ ‎‏خدا چیزی از او قبیح تر نبود».‏‎[17]‎

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 324

  • )) امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: خداوند رفیق است، و رفق و مدارا را دوست دارد، و بر رفق چیزهایی را اعطا می کند که بر عنف اعطا نمی کند. (اُصول کافی، ج 2، ص 97، کتاب الایمان والکفر، باب الرِّفق، ح 5).
  • )) نگاه کنید به: اُصول کافی، ج 2، ص 98، باب الرِّفق، احادیث 14ـ12.
  • )) نهج البلاغة، ص 402، نامه (31).
  • )) الفتوحات المَکیَّة، ج 2، ص 161، باب 87؛ الاسفار الاربعة، ج 9، ص 346ـ345، فصل 27 از باب 11.
  • )) متن فرمایش امام صادق ـ علیه السلام ـ این است: «مَن کانَ رَفِیقَاً فِی امرِهِ نالَ ما یُرِیدُ مِنَ النّاسِ». (اُصول کافی، ج 2، ص 98، باب الرِّفق، ح 16).
  • )) متن حدیث نبوی، چنین است: «انَّ فی الرِّفقِ الزِّیادَةَ وَ البَرَکَةَ، وَ مَن یُحرَمِ الرِّفقَ یُحرَمِ الخَیرَ». (همان مصدر، ص 97، ح 7).
  • )) امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: کسی که رفق، قسمت او شده باشد، ایمان بهره و قسمتش شده  است. (همان مصدر، ص 96، ح 2).
  • )) امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: برای هر چیزی قفلی است، و قفل ایمان رفق و مُدارات است. (همان مصدر، ص 96، ح 1).
  • )) پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ فرمودند: هیچ دو نفری با هم دوست نشدند مگر آنکه در پیش خدا  از جهت عظمت پاداش و محبوب بودن نزد خدا، آن کس بهره ورتر است که با دوستش رفیقتر است. (اُصول کافی، ج 2، ص 98، باب الرِّفق، ح 15).
  • )) روضه کافی (8)، ص 275، ح 522.
  • )) اُصول کافی، ج 2، ص 35، کتاب الایمان و الکفر، باب درجات الایمان، ح 1.
  • )) همان مصدر، ص 37، ح 2.
  • )) همان مصدر، ص 37، ح 1.
  • )) متن حدیث امام صادق ـ علیه السلام ـ این است: «لا تَحمِلُوا عَلی صاحِبِ السَّهمِ سَهمَینِ، وَ لا عَلی صاحِبِ السَّهمَینِ ثَلاثَةً ...». (همان مصدر، ص 35، ح 1).
  • )) همان مصدر، ص 37ـ36، ح 2.
  • )) متن این حدیث، چنین است: «مَن قُسِمَ لَهُ الخُرقُ، حُجِبَ عَنهُ الایمانُ». (همان مصدر، ص 242، باب الخرق، ح 1).
  • )) متن فرمایش حضرت باقر العلوم ـ علیه السلام ـ این است: «قالَ رَسُولُ الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :  لَو کانَ الخُرقُ خَلقاً یُری، ما کانَ شَیءٌ مِمّا خَلَقَ الله اقبَحَ مِنهُ». (همان مصدر، ص 242، ح 2).