مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اوّل [در بیان معنی رهبت]

‏رَهبت به معنی خوف است؛ یقال رَهَِبَ ـ بکسر و فتح عین ـ رهبةً و رُهباً و‏‎ ‎‏رَهباً و رُهباناً و رَهَباناً: ای خاف. و رَهبان ـ به فتح راء ـ مثل خشیان مبالغ در‏‎ ‎‏خوف.‏‎ ‎‏و رُهبان، جمع راهب: و جمع رُهبان، رَهابین است. و رَهبانیت،‏‎ ‎‏کناره گیری از‏‎ ‎‏خلق است و اعتزال از لذائذِ دنیا است برای اشتغال به عبادت‏‎[1]‎‏، و‏‎ ‎‏در اسلام نهی‏‎ ‎‏از آن شده است؛ فی الخبر: ‏«لا رَهبانِیَّةَ فِی الاسلامِ»‎[2]‎‏، و فی‏‎ ‎‏الحدیث: «انّی اُرِیدُ‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 325
‏ان اتَرَهَّبَ. فَقالَ: ‏«لا تَفعَل! وَ انَّ تَرَهُّبَ اُمَّتی القُعُودُ فِی المَساجِدِ».‎[3]‎

‏و رهبانیّت به این معنی که ترک اجتماع و ترک نساء و بازداشتن قوای‏‎ ‎‏شریفه الهیّه که حق تعالی به انسان مرحمت فرموده ـ از عمل، از غایت جهل‏‎ ‎‏است که نوعاً بر آن مفاسد بسیاری مترتب شود. و خوف از حق تعالی که از جنود‏‎ ‎‏عقل است و از مصلحات نفوس است، و مقابل جرئت بر حق است که از جنود‏‎ ‎‏جهل است، ملازم با رهبانیت به آن معنی نیست. بلکه خلوت که در لسان اهل‏‎ ‎‏معرفت است، عبارت از گوشه نشینی و کناره از خلق نیست‏‎[4]‎‏، گرچه خلوت به‏‎ ‎‏مصطلح اهل معرفت که عبارت از ترک اشتغالِ قلب است به غیر حق‏‎[5]‎‏، گاهی یا‏‎ ‎‏نوعاً حاصل نشود مگر با یک مرتبه از اعتزال و ترک خلطه. و این معنی نیز‏‎ ‎‏رهبانیت نیست، بلکه مطلب راجحی است شرعاً و عقلاً.‏

بالجمله، ‏رهبت که از جنود عقل است، عبارت از خوف از حق است، و آن‏‎ ‎‏نیز منافات با رجاء به رحمت ندارد. و لهذا، رجاء نیز از جنود عقل است که مقابل‏‎ ‎‏قنوط است، و پیش شرح آن داده شد.‏‎[6]‎

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 326

  • )) النّهایة، ابن اثیر، ج 2، ص 281ـ280؛ مجمع البحرین، ج 2، ص 76ـ75؛ تاج العروس، زبیدی، ج 1، ص 281ـ280.
  • )) رهبانیت در اسلام نیست.  (موسوعة اطراف الحدیث النَّبوی الشریف، ج 7، 249).
  • )) شخصی گفت: من میخواهم رهبانیت را پیشه کنم. حضرت فرمود: این کار را نکن، زیرا رهبانیت و  گوشه گیری اُمَّت من، نشستن در مساجد است.  (بحار الانوار، ج 80، ص 381، ذیل حدیث 49).
  • )) مَحجَّة البیضاء، فیض کاشانی(ره)، ج 4، کتاب العُزلة، ص 26.
  • )) اصطلاحات الصُّوفیَّة، مولی عبدالرزّاق کاشانی، ص 161.
  • )) رجوع کنید به ص 131ـ129.