مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوّم در بیان اختلاف درجات خوف است

‏به طور کلی باید دانست که اختلاف درجات خوف، به حسب اختلاف‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 326
‏درجات عباد و سالکین الی الله و اختلاف درجات معرفت است.‏

پس درجۀ اوّلِ ‏از خوف، خوف از عقاب و عذاب است. و این، خوفِ عامّه‏‎ ‎‏است، و نوع خائفین خوفشان از این قبیل است.‏

‏و ملحق به این درجه است، خوف فقدان ثواب و نرسیدن به لذائذ محبوبه،‏‎ ‎‏و این مرتبه از خوف را نباید خوف از خدای تعالی محسوب داشت. چنانچه اگر‏‎ ‎‏عبادتی نیز از این خوف به جا آمد، عبادت خالص نیست و در احادیث شریفه‏‎ ‎‏فرمودند: «این عبادتِ بندگان یا مزدوران است».‏‎[1]‎

‏انسان تا در اسارت نفس و شهواتِ نفسانیّه است، و خودخواه و خودبین‏‎ ‎‏است، و بالجمله صبغۀ نفسانیه که صبغة الشیطان است دارد، نه عبادت و طاعتش‏‎ ‎‏عبادة الله شود و نه رهبت و رغبتش رهبت و رغبت مربوط به حق شود، بلکه‏‎ ‎‏تمام اعمال صوریّه و معنویّه و قلبیّه و قالبیّه اش نفسانی و منصبغ به صبغۀ‏‎ ‎‏نفسانیّه شیطانیّه است.‏

درجۀ دوّم، ‏خوف خاصّه است و آن خوفِ از عتاب است. اینان خائفِ از‏‎ ‎‏آن هستند که مبادا از ساحت مقدّس مولا دور شوند، و مورد عتاب و بی لطفی‏‎ ‎‏واقع شوند. اینان، از توجه به لذّات حیوانی و شهوات طبیعی دور شدند، ولی‏‎ ‎‏لذّات معنویّه در ذائقۀ روح آنان هست، و قرب منزلت و مقام را طالبند؛ و تا این‏‎ ‎‏طلب برای خود هست، از رنگ نفسانیّت و صبغۀ شیطانی، خالص و خالی‏‎ ‎‏نیست. و عبادات و طاعات اگر بدین مقصد و مقصود پیدا شد، دین الله که‏‎ ‎‏خالص از شوائب باید باشد، نیست ‏‏«‏الاَ لله الدِّینُ الخَالِصُ‏»‏‏.‏‎[2]‎


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 327
درجۀ سوّم، ‏خوف اخصّ خواصّ است و آن خوفِ از احتجاب است.‏‎ ‎‏اینان توجهی به عطیّه ندارند، و شوق حضور و لذّت آن آنها را از دو دنیا منقطع‏‎ ‎‏کرده، ولی تا بقایای نفسانیّت و انانیّت در کار باشد و اشتیاق مشاهده و حضور را‏‎ ‎‏برای خود داشته باشند، محبت الله و خلوصِ حقیقی نتوان آن را محسوب‏‎ ‎‏داشت، گرچه مقام شامخ بزرگی است که جز خُلَّص از اهل معرفت به آن نتوانند‏‎ ‎‏رسید، و دست طمع امثال ما محجوبان، از آن و کمتر از آن کوتاه است.‏

درجۀ چهارم، ‏خوف اولیاء است که آنها از رنگ انیَّت و انانیّت پاک و پاکیزه‏‎ ‎‏شدند و منصبغ بصبغة الله شدند ‏‏«‏وَ مَن احسَنُ مِنَ الله ِ صِبغَةً‏»‏‏.‏‎[3]‎‏ اینان، از‏‎ ‎‏جلوه های جمال و جلال که بر قلوب صافیه شان می شود، رهبت برایشان حاصل‏‎ ‎‏می شود.‏

‏و بباید دانست که در هر جمالی، جلال و عظمتی مختفی است. از این‏‎ ‎‏جهت، از جلوۀ جمال، رهبت و خوف حاصل شود. و این خوف از عظمت به‏‎ ‎‏طور کلّی به سه مرتبه بالغ شود؛ زیرا که از جلوۀ افعالی و اسمائی و ذاتی حاصل‏‎ ‎‏گردد، و تفصیل آن از عهدۀ این اوراق خارج است. و رهبت و خوف حقیقی‏‎ ‎‏عبارت از همین درجۀ اخیره است که پای نفسانیّت و انانیّت در کار نیست.‏

‏و در مقابلِ هر درجه از این درجاتِ رهبت، درجه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ از جرئت است.‏‎ ‎‏چنانچه درجۀ مقابل درجۀ اوّل، جرئتِ بر معاصی است، و در مقابل درجۀ دوّم،‏‎ ‎‏جرئت بر زلاّت و لغزشها است، و در مقابل درجۀ سوّم، جرئت بر ورود در‏‎ ‎‏حجب است اختیاراً، و مقابل درجۀ چهارم، جرئت بر خودبینی و صبغه نفسیّه‏‎ ‎‏شیطانیّه است ذاتاً و صفةً و فعلاً.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 328

  • )) وسائل الشیعة، ج 1، ص 59 و 60، باب 9 از ابواب مقدّمات العبادات، احادیث 3ـ1.
  • )) آگاه باش که دین خالص، از آن خداست. (زُمَر / 3).
  • )) و چه کسی از خداوند، خوش نگارتر است.  (بقره / 138)