مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوّم در بیان درجات تواضع و تکبر است

‏ما، در کتاب ‏‏اربعین،‏‏ شرح درجات و مراتب کبر را دادیم و از آن، مراتبِ‏‎ ‎‏تواضع نیز ظاهر شود. هر کس بخواهد خوب است به آنجا رجوع کند‏‎[1]‎‏، لکن‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 334
‏در اینجا نیز مختصری مذکور می داریم تا فایده تمام شود. و این تقسیم، غیر از آن‏‎ ‎‏است که در آن کتاب مذکور شده. بدان که از برای تواضع درجاتی است که تکبر‏‎ ‎‏در هر درجه مقابل آن است.‏

اوّل،‏ تواضع اولیاء کُمّل و انبیاء عظام است که آنان به واسطه تجلّیات ذاتی و‏‎ ‎‏اسمائی و صفاتی و افعالی در قلبشان، در پیشگاه حق تعالی و مظاهر جمال و‏‎ ‎‏جلال آن ذات مقدّس متواضع شوند، و مشاهده کمال ربوبیّت و ذلّت عبودیّت‏‎ ‎‏در آنها، غایتِ تواضع و تذلّل را در قلبشان ایجاد کند، و هر چه در این دو نظر و‏‎ ‎‏دو مشاهده کامل گردند، در حقیقتِ تواضع نیز کامل شوند، چنان که ذات مقدس‏‎ ‎‏اعرف خلق الله و اعبد عباد الله خاتم النبیّین، متواضعترین موجودات است در‏‎ ‎‏پیشگاه مقدّس حق تعالی؛ زیرا که در مشاهده کمال ربوبیّت و نقص عبودیّت،‏‎ ‎‏کاملترین موجودات است.‏

‏و این طایفه از متواضعین، چنانچه برای حق ـ جلّ و علا ـ متواضعند، برای‏‎ ‎‏مظاهر جمال و جلال او نیز برای او متواضعند، و تواضع برای اینان، ظلّ تواضع‏‎ ‎‏برای حق است. و اینان علاوه بر تواضع، دارای مقام محبّت نیز هستند، و محبّت‏‎ ‎‏به مظاهر حق ـ تابع محبّت به حق ـ دارند، و این تواضع که مشفوع با محبت‏‎ ‎‏است، کاملترین مراتب تواضع است.‏

دوّم،‏ تواضع اهل معرفت است که در آنها همین تواضع اولیاء هست، لکن‏‎ ‎‏در مرتبه ناقص تر است؛ زیرا مقام معرفت با مشاهدت حضوری فرق دارد. ‏

سوّم، ‏تواضع حکماء است که در رتبه، پس از اینها است. آنان نیز اگر به‏‎ ‎‏مقام حکمت الهی رسیده باشند و قلب آنها به نور حکمت روشن شده باشد،‏‎ ‎‏برای حق و خلق متواضع شوند، چنان که در حکمتهای ‏‏لقمانی،‏‏ در این باره،‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 335
‏خصوصی سفارش شده.‏‎[2]‎

چهارم،‏ تواضع مومنین است که به نور ایمان، علمِ بالله پیدا کردند، و خود را‏‎ ‎‏نیزتا آنجا که نورِآنها روشنی داده، شناخته اند. پس برای حق وخلق، متواضع‏‎ ‎‏شوند.‏

‏و در مقابل هر یک از این مراتب، تکبّری است؛ زیرا در هر احتجابی،‏‎ ‎‏کبریائی از برای نفس حاصل شود.‏

و باید دانست ‏که تواضع با تملّق، و تکبّر با عزّت نفس فرقها دارد، هم در‏‎ ‎‏مبادی و هم در غایات و هم در ثمرات.‏

‏تواضع مبداش علم بالله و علم به نفس است، و غایتش خدا است یا کرامت‏‎ ‎‏خدا، و نتیجه و ثمره اش کمال نفسانی است.‏

‏تملّق، مبداش شرک و جهل است، و غایتش نفس است، و ثمره اش خفّت و‏‎ ‎‏خواری و نقص و عار است.‏

‏تکبر، مبداش خودبینی و خودخواهی و جهل و غفلت از حق و مظاهر او‏‎ ‎‏است، و غایتش نفس و خودنمائی است، و نتیجه اش سرکشی و طغیان است.‏

‏عزّت نفس، مبداش توکّلِ علَی الله و اعتماد بر حق تعالی، و غایتش خدا‏‎ ‎‏است، و ثمره اش ترک غیر است.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 336

  • )) چهل حدیث (شرح اربعین حدیث)، ص 81ـ80، ح 4.
  • )) اشاره است به موعظه ای که لُقمان به فرزندش کرد، و به وی گفت: «... وَ لاَ تُصَعِّر خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لاَ  تَمشِ فِی الارضِ مَرَحَاً ...»یعنی: به تکبّر از مردم روی مگردان، و به خود پسندی بر زمین راه مَرو. (لقمان / 18).