در کافی شریف، از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ منقول است که: «متکبّران، به صورت مورچگان ضعیفی شوند، و مردم آنان را پایمال کنند، تا خداوند از حساب فارغ شود».
صورت غیبیّۀ تکبّر، صورت مورچه ضعیف است، و شاید این صورتِ برزخیّه قیامتیّه، برای کوچک و صغیر بودن نفْسِ شخصِ متکبّر باشد، چنان که معلوم شد که تکبّر از کوچکیِ حوصله و ضعف نفس و ضیق صدر است. و چون معنی و لُبّ متکبّر، کوچک است، و صور غیبیّه ملکوتیّه، تابع مَلَکات نفسانیّه است، و بدنْ ظلّ روح است در عالم ملکوت، و تعصّی از تبعیت آن ندارد، پس کوچکی
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 350
و حقارت روح به بدن سرایت کند، و آن را به صورت حیوان کوچکِ بی مقداری درآورد که در زیر پای مخلوق پایمال شود تا مردم از حساب فارغ شوند.
و محتمل است آن صورت غیبیّه ملکوتیّه، عکس العمل أطوار مُلْکیّه دنیاویّه باشد، و چون این جا خود را بزرگ جلوه داده است، حق تعالیٰ او را در آن عالم کوچک و حقیر کند. «کَما تُدِیْنُ تُدانُ».
و در کافی شریف، از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است که: «در جهنّم وادی[ ای] است از برای متکبّران که آن را سَقَر گویند. به خدای تعالیٰ شکایت کرد از شدّت حرارت خود و خواهش کرد که اذن دهد که تنفس کند. پس نفَس کشید و جهنَّم از آن محترق شد».
عزیزا! انسان اگر احتمال صدق این طور احادیث را بدهد، باید بیشتر از ما درصدد علاج نفس برآید. جائی که چیزی، خود محل عذاب و آتش است، از شدّت حرارت به ناله درآید و از نَفَس آن جهنَّم محترق شود، آیا ما با این عذاب، باید چطور به سر بریم؟ آیا برای این چند روزه سرکشی و بزرگی فروشی به بندگان خدا یا تکبّر به عبادت و اطاعت خدا، چطور خود را حاضر کنیم از برای چنین عذابی که جهنم را به فریاد درآوَرَد؟ وای به حال غفلت و سرمستی ما. امان از این بی هوشی و خواب سنگین ما.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 351
خداوندا! ما بندگان ضعیف بیچاره را که دستمان از همه چیز خالی است و به غیر از درگاه تو پناهی نداریم، با این آتش می خواهی عذاب کنی؟!
بارالها! تو ضعف و بیچارگی ما را خود می دانی، تو نازکی پوست و گوشت ما را می بینی، ما را با آن عذاب چه چاره است؟!
خدایا! بندگان تو از تو هستند و به تو متعلّقند، همه بندگانند و تو خدای آنانی، با خداییِ خود با آنان رفتار فرما، نه با بدی آنان. تو ما را خلق فرمودی و نعمتهای غیر متناهیه مرحمت کردی بدون آن که خدمتی کرده باشیم، نعمتهای تو همه ابتدائی است، نه استحقاقی.
بارالها! تو خود را به رحمت و رحمانیّت به ما معرّفی فرمودی، و ما تو را به فضل و رحمت شناختیم. تو فرمودی در کتاب بزرگ خود: «إنَّ الله یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیْعَاً». چشم داشت ما به رحمتهای تو است، و از خود و کرده های خود مأیوسیم. ما چه هستیم که با عمل، به درگاه تو بیائیم.
وَ حَمْلُ الزّادِ أقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ إذا کانَ الوُفُودُ عَلَی الکَریمِ
عذاب و عقاب ما بر بزرگی و عظمت تو افزایشی نمی دهد، و رحمت و رأفت به بندگان در سعه رحمت تو نقصی وارد نمی کند. شیوۀ تو احسان است و عادت تو کرم است. گو که ما از شدّت جهل و بی حیائی، به ستیزه برخاستیم، و نافرمانی چنین خدای رؤوفی کردیم، لکن رحمت تو بسته به معصیت و اطاعت مخلوق نیست.
خدایا! با فضل و رحمتت با ما رفتار فرما، و ما را بسیئات اعمال و رذائل
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 352
اخلاق ما، مگیر «إنَّکَ أنْتَ أرْحَمُ الرّاحِمیْنَ».
وَ فِی الکافِی، عَنْ أبی عَبْدِاللّٰهِ قالَ: قالَ أبُو جَعْفرٍ: «العِزُّ رِداءُ الله وَالکِبْرُ إزارُهُ، فَمَنْ تَناوَلَ شَیْئاً مِنْهُ أکَبَّهُ الله فی نارِ جَهَنَّمَ».
وَ عَنْ أبی جَعْفَرٍ وَ أبِی عَبْدِاللّٰهِ قالا: «لا یَدْخُلُ الجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقالُ ذَرَّةٍ مِنْ کِبْرٍ».
وَ عَنْ عِقابِ الأعْمالِ، عَنْ أبِی جَعْفَرٍ قالَ: «ألکِبْرُ مَطایَا النّارِ».
و عنه، بِإسْنادِهِ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّٰهِ: «أکْثَرُ أهْلِ جَهَنَّمَ المُتَکَبِّرُونَ».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 353