مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اوّل [در بیان آنکه توده و تسرّع از صفات ظاهره و باطنه است]

‏«تُوده» چون هُمَزَه به معنی تثبّت در امر است، و به معنی رزانت و تانّی‏‎ ‎‏است،‏‎[1]‎‏ و به معنی طمانینه درحرکت است. و «تسرّع» در مقابل همه اینها‏‎ ‎‏است.‏‎[2]‎

‏و رزانت و تانّی از صفات نفسانیّه است که آثار آن در ظاهر نیز طمانینه و‏‎ ‎‏ثقل در حرکت است.‏

‏اگر رزانت و وقار در قلب حاصل شد، رزانت در رای و عقاید نیز حاصل‏‎ ‎‏شود و از آن، رزانت در کردار و گفتار نیز حاصل آید؛ چنانچه شتابزدگی و تسرّع‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 357
‏نیز از قلب سرایت به ظاهرکند.‏

‏و چنین نیست که جنود عقل و جهل اختصاص به صفات باطنه داشته باشد‏‎ ‎‏ـ چنانچه از تامّل در حدیث شریف معلوم شود ـ ، بلکه به طور ظاهر و باطن و‏‎ ‎‏اوّلیت و آخریّت، جمیع خیرات از جنود عقل است، چه خیرات باطنه یا ظاهره؛‏‎ ‎‏و جمیع شرور از جنود جهل است، چه شرور ظاهره یا باطنه. و نسبت ظاهر به‏‎ ‎‏باطن ـ چنانچه در حکمت متعالیه مقرر شده ـ نسبت مباین به مباین نیست، بلکه‏‎ ‎‏نسبت کمال و نقص و وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است‏‎[3]‎‏؛ بلکه خودِ‏‎ ‎‏تعبیر به ظاهریّت و باطنیّت شاید از همه تعبیرات بهتر باشد.‏

‏اخلاق نفسانیّه، ظهور حقایق و سرایر باطنیّه روحیّه است؛ چنانچه اعمال‏‎ ‎‏ظاهریّه، ظهور ملکات و اخلاق نفسانیّه است. و از شدّت اتصال و وحدت‏‎ ‎‏مقامات نفسانیّه، تمام احکام باطن به ظاهر و ظاهر به باطن سرایت کند. از این‏‎ ‎‏جهت در شریعت مطهَّره به حفظ ظاهر و صورت، خیلی اهمیّت داده شده است،‏‎ ‎‏حتی در کیفیّت نشستن و برخاستن و راه رفتن و گفتگو کردن دستوراتی داده‏‎ ‎‏شده؛ زیرا از تمام اعمال ظاهریّه، در نفس و روح ودیعه هائی گذاشته می شود که‏‎ ‎‏روح به واسطه آنها تغییرات کلّی حاصل می کند. اگر انسان در راه رفتن شتابزدگی‏‎ ‎‏کند، در روح او نیز تولید شتابزدگی شود؛ چنانچه روح شتابزده نیز ظاهر را‏‎ ‎‏شتابزده کند. و همین طور انسان اگر در اعمال ظاهریّه، وقار و سکینه و طمانینه را‏‎ ‎‏اعمال کند ـ گرچه با تکلّف و به خودبندی ـ کم کم در باطن روح، این ملکه‏‎ ‎‏شریفه طمانینه و تثبّت حاصل شود. و این ملکه شریفه، مبدا بسیاری از خیرات و‏‎ ‎‏کمالاتست.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 358

  • )) لسان العرب، ج 15، ص 191؛ مجمع البحرین، ج 3، ص 153.
  • )) لسان العرب، ج 6، ص 241؛ مجمع البحرین، ج 4، ص 345.
  • )) الاسفار الاربعة، ج 1، ص 68، فصل 7 از منهج 1؛ و همان جلد، ص 342، 344، فصل 4 از مرحله 2.