ظاهر این است که مراد از «تُودَه» در حدیث شریف ـ به مناسبت مقابله با «تسرّع» ـ تانّی باشد، و آن عبارت از اعتدال قوّه غضبیّه است که حد افراط آن تسرّع است؛ چنانچه بعضی محقّقین بزرگ گفته اند، و سکونت نفس را از فروع شجاعت شمرده اند.
و شاید مراد از آن، تثبّت بود که آن نیز از اعتدال قوۀ غضب است، و از فروع شجاعت است، و آن عبارت از آن است که نفس در تحمّل شداید و پیش آمدهای گوناگون عالم، خوددار باشد و بزودی از میدان در نرود، و سبک باری و سهل انگاری نکند، و خفّت و تندی به خرج ندهد، و این اعم است از پیش آمدهای اخلاقی و روحی یا پیش آمدهای طبیعی و جسمانی.
نفسی که دارای ثبات باشد، از ناملایمات روحی از حوصله بیرون نرود، و در مقابل ناگوارها پا برجا بایستد، و از طمانینه و ثبات او کاسته نگردد. و شاید آیه شریفۀ «فَاستَقِم کَمَا اُمِرتَ وَ مَن تَابَ مَعَکَ» اشارت به این مقام نفس باشد.
و البته تحصیل چنین روحی در جامعه، از مهمترین امور است، و در عین حال از مشکل ترین کارها است. و از این جهت در روایت است که رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «سورۀ هود مرا پیر کرد برای این آیه». و
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 359
این آیه با آن که در سوره شوری نیز هست، اختصاص به سورۀ هود شاید برای ذیل آن باشد که می فرماید: «وَ مَن تَابَ مَعَکَ»؛ در سورۀ شوری این ذیل را ندارد. و از این جهت که تحصیل استقامت در امت، امری است مشکل و سخت، آیۀ این سوره را ذکر فرمود.
بالجمله، ثبات و پا برجا بودن در امور، اسباب پافشاری در معرکه های جنگی شود که انسان به واسطه ناملایمات و شداید، از جنگ روگردان نگردد، و در ذَبّ از نوامیس الهیه لغزش برای او رخ ندهد؛ چنانچه در ناملایماتِ روحیّه نیز لغزش نکند و طمانینه و ثبات نفس را از دست ندهد.
و به عکس، «تسرّع» یکی از ملکات ناهنجار است که انسان به واسطه آن در هیچ چیز قرار نگیرد، و بزودی سبک مغزی و تهی باری کند و اِنگاره کارها را از دست بدهد، نه در پیش آمدهای روحی خوددار باشد، و نه در شداید جسمی پایداری کند. و از این خُلق ناهنجار، مفاسد بسیار فردی و اجتماعی در مدینه فاضله رخ دهد. و انسان اگر دارای چنین روحی باشد، چه بسا که به واسطه پیش آمدهای کوچکی خود را ببازد و از وظایف الهیّه و روحانیّه چشم پوشی کند، و چه بسا که نفس و شیطان بر او غلبه کنند و او را از راه حق منصرف کنند، و ایمان او دستخوش آنان گردد، و شعار دینی و مذهبی و شرفی خود را یکسره از دست بدهد.
طمانینه نفس و ثبات قدم است که انسان را در مقابل حزب شیطان نگهداری کند، و بر لشکرهای جهل و شیطنت غلبه دهد.
طمانینه نفس و ثبات است که انسان را بر قوّه غضب و شهوت چیره کند، و
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 360
در پیشگاه آنها تسلیم نشود، بلکه تمام قوای باطنی و ظاهری را در تحت اطاعت روح درآورد.
ثبات و پایداری است که انسان را در پیش آمدهای ناگوار عالم و فشارهای روحی و جسمی، چون سدّی آهنین پا برجا نگاه دارد، و نگذارد لغزش و سستی در انسان رخ دهد. حفظ قوّه ایمان و دین با طمانینه نفس و سکونت روح، بسهلی و آسانی میسّر است، و تا دَم آخرین، انسان را در مقابل بادهای تند عالم محفوظ کند.
طمانینه نفس و ثبات قدم، نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقین در انسان رخنه کند، و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمانینه نفس، خود یک ملّت واحده است که اگر سیلهای اخلاق زشت و بی دینی تمام مردم را ببرد، او چون کوه آهنین در مقابل همه چیز ایستادگی کند و از تنهائی وحشت نکند.
انسان با ثبات و طمانینه می تواند تمام وظایف فردی و اجتماعی را انجام دهد و در هیچ مرحله از زندگانی مادّی و روحانی برای او لغزشی و خطائی دست ندهد.
بزرگان دین با این قوۀ بزرگ روحانی در مقابل میلیونها جمعیت جاهل زشتخو قیام می کردند، و به خود خیال لغزشی راه نمی دادند. این روح بزرگ در انبیاء عظام است که یک تنه در مقابل پندارهای جاهلانه یک جهان، قیام و نهضت می کنند، و از تنهائی خود و زیادی جمعیّتهای مخالف هیچ خوف و وحشتی به خود راه ندهند، و بر همۀ پندارهای بیخردانه چیره شوند، و تمام عادات و اطوار جهانیان را پایمال کنند و آنها را به رنگ خود درآورند. این روح
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 361
ثبات با طمانینه است که جمعیّتهای کم را در مقابل گروه های انبوه حفظ می کند، و بر ممالک بزرگ عالم با عِدّه و عُدّه معدود مسلّط و چیره می کند.
خدای تعالی در قرآن شریف به این قوّه طمانینه و ثبات، اهمیّت شایان داده و فرموده: «بیست نفر اینان بر دویست نفر دیگران غالب و چیره می شوند» و همین طور هم شد.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 362