مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوّم در بیان زیانهای هذر و هذیان و اشتغال به کلام باطل و لغو، و سخنان بیهودۀ بی فائده

‏مکرّر ذکر شد که رابطۀ بین روح و باطن ملکوتی با ظاهر و قوای مُلکی‏‎ ‎‏نفس، به قدری است که هر یک از ظاهر و باطن، متاثر از آثار دیگر شود، و کمال‏‎ ‎‏و نقص و صحّت و فساد هر یک سریان به دیگری نماید.‏

‏چنانچه روح سالم کامل، سلامت و کمال خود را از روزنه های قوای مُلکی‏‎ ‎‏نمایش دهد مانند کوزه که آب صاف گوارای خود را از منافذ خود که روابط بین‏‎ ‎‏ظاهر و باطن است بیرون دهد ‏‏«‏قُل کُلٌّ یَعمَلُ عَلی شَاکِلَتِهِ‏»‏‎[1]‎‏. و همین طور‏‎ ‎‏روح علیل ناقص ـ که تیره بختی و پریشان روزگاری بر چهره او چیره شده و در‏‎ ‎‏تحت تصرف شیطان، سعادت و کمال فطری را از دست داده و به انواع‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 388
‏احتجابات محتجب شده ـ از منافذ قوای خود، که روابط ملکوت و مُلک است‏‎ ‎‏رنگ خود را که «صبغة الشیطان» و در مقابل «صبغة الله » است بیرون دهد، و ظاهر‏‎ ‎‏قوای ملکیه را به شکل و شاکلۀ خود درآورد، چون کوزه که آب تلخ و شور و‏‎ ‎‏ناگوار را از باطن خود به توسط منافذ ـ که روابطند ـ ظاهر کند.‏

‏و نادر اتفاق افتد که نفس قوّه ماسکۀ روحانیَش قوی باشد، و بنیۀ‏‎ ‎‏خودداری روحش شدید باشد، و نگذارد کسی بر اسرار روحش مطلع شود. این‏‎ ‎‏خودداری و حفظ، چون قَسری و بر خلاف طبیعت است، ناچار روزی منقطع‏‎ ‎‏شود، یا در دنیا در اوقاتی که نفس از حال طبیعی بیرون رود؛ یا به شدّت غضب ـ‏‎ ‎‏و آن بیشتر اتفاق افتد ـ ، و یا به غلبۀ شهوت ـ و این کمتر ماسکه را خراب کند ـ .‏

‏و اگر در دنیا به واسطۀ اتّفاق یا شدّت قوّت ماسکه، اخلاق روحی را بروز‏‎ ‎‏ندهد، در آخرت ـ که روزِ بروز حقایق و کشف سرایر است ـ قدرت نفس بر‏‎ ‎‏ماسکه که قَسری بود، غلبه کند، و ناچار آنچه در باطن است ظاهر، و آنچه در سرّ‏‎ ‎‏است علن شود، نه به طریق رَشح و سرایت که در دنیا بود، بلکه علّیت و‏‎ ‎‏معلولیّت و بودن ارادۀ روح احدیُّ التعلّق ‏‏«‏یَومَ یُکشَفُ عَن سَاقٍ‏»‏‎[2]‎‏؛ ‏‏«‏یَومَ‎ ‎تُبلَی السَّرَائِرُ‏»‏‏.‏‎[3]‎

‏دیگر در آنجا خودداری و امساک از اظهار، ممکن نیست. آن جا تمام‏‎ ‎‏روحیات ظاهر شود و تمام سرایر علنی گردد. هم خوبیها ظاهر و هویدا شود، و‏‎ ‎‏هم بدیها پیدا و آشکار گردد و صور و اشکال ملکوتی برای انواع ملکوتیّین‏‎ ‎‏صورت گیرد، و تناسخ ملکوتی که در دنیا واقع شده بود و طبیعت از آن تعصی‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 389
‏می کرد، در آن جا واقعش ظاهر شود.‏

‏تا اینجا که مذکور شد راجع به احکام سرایت باطن و سرّ، به ظاهر و علن‏‎ ‎‏بود.‏

‏و نیز به واسطه همین رابطۀ بین روح و قوای ظاهره، اعمال و اطوار ظاهره،‏‎ ‎‏در روح آثار بسیار روشن به ودیعه نهد. و به واسطۀ اعمال خوب و بد و زشت و‏‎ ‎‏زیبا، ملکات حسنه و فاضله و ملکات سیّئه و خبیثه پیدا شود، و تشکیل باطن و‏‎ ‎‏زمینۀ نسخ ملکوتی حاصل شود (و نکته و سرّ تکرار اذکار و اعمال صالحه، یکی‏‎ ‎‏برای حصول ملکات فاضله است در روح و ملکوت که با تکرار عمل و ذکر و‏‎ ‎‏فکر حاصل شود).‏

‏و چون اعمال قبیحه و سیّئه شدید التاثیر در نفس است ـ به واسطه آن که‏‎ ‎‏نوعاً مطابق لذّت و شهوت است و ازروی حضور قلب و توجّه نفس بجا می آید‏‎ ‎‏ـ ، ‏‏در شرایع الهیّه از آنها شدیداً جلوگیری شده، و ترک جمیع افراد طبیعت را‏‎ ‎‏خواسته اند. لکن در اعمال حسنه و حسناتِ اذکار و اعمال، نوعاً به اتیان یک فرد‏‎ ‎‏یا چند فرد قانع نشده و تکرار آن را خواسته اند؛ چون تاثیر آنها در روح خیلی‏‎ ‎‏بطی ء و کم است. و چون مخالف شهوات و لذّات نفسانی است، نوعاً از روی‏‎ ‎‏بی رغبتی و ادبار نفس بجا آید، و حضور قلب و اقبال روح در آنها نیست. پس‏‎ ‎‏آثار آنها بسیار کم شود در روح و باطن، و ملکوت نفس از آنها خیلی کم متاثر‏‎ ‎‏شود. و برای اثر بخشیدن آنها در روح، آداب و شرایطی مقرّر شده که ما بعضی از‏‎ ‎‏آنها را در کتاب ‏‏«آداب الصلاة»‏‏ شرح دادیم.‏‎[4]‎

‏تا اینجا که شرح داده شد، از وجهۀ عمومی افعال حسنه و سیّئه و بد و خوب‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 390
‏و آثار آنها بود.‏

‏و امّا در خصوص سخنان لغو بیهوده و کلمات زشت ناشایسته نیز باید‏‎ ‎‏دانست که آنها بسیار مضرّ به حال روح است، و نفس را از صفا و صلاح و‏‎ ‎‏سلامت و وقار و طمانینه و سکونت ساقط می کند، و جِلافت و کدورت و‏‎ ‎‏قساوت و غفلت و ادبار آورد، و ذکر خدا را از نظر بیندازد، و حلاوت عبادت و‏‎ ‎‏ذکر الله را از ذائقه روح ببرد، و ایمان را ضعیف و ناچیز کند، و دل را بمیراند، و‏‎ ‎‏لغزش و خطا از آن زیاد شود، و پشیمانی بسیار بارآورد، و کدورت بین دوستان‏‎ ‎‏و دشمنی بین مردم ایجاد کند، و مردم را به انسان بدبین کند، و او را از نظر آنان‏‎ ‎‏بیندازد، و اطمینان و وثوق از او ساقط شود، و او را در نظر مردم بی مقدار و‏‎ ‎‏بی وزن کند. و اینها در صورتی است که بر کلام او مترتّب نشود معصیتهای‏‎ ‎‏گوناگون لسانی.‏

‏و خیلی کم اتفاق افتد که انسان که به لغو و باطل اشتغال پیدا کرد و زبان را‏‎ ‎‏در تحت میزان صحیح در نیاورد، از معاصی و گناهان محفوظ ماند و به همان لغو‏‎ ‎‏و بیهوده تا آخر به سر برد. از این جهت، دربارۀ سکوت و صمت سفارش بسیار‏‎ ‎‏شده است.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 391

  • )) هر کس به آن طریقی که شکل گرفته، عمل می کند.  (اسراء / 84).
  • )) روزی که امور پنهان، آشکار می شود. (قلم / 42).
  • )) روزی که نهان ها هویدا می شوند.  (طارق / 9).
  • )) آداب الصَّلاة، ص 16، فصل 4.