مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوّم [در بیان آنکه استسلام از جنود عقل و استکبار از جنود جهل است]

‏از بیان فصل سابق معلوم توان کرد که «استسلام» از لوازم فطرت مخموره و‏‎ ‎‏از جنود عقل است، و «استکبار» از لوازم فطرت محجوبه و از جنود جهل است؛‏‎ ‎‏زیرا که انسان چون به فطرت اصلیه خود ـ که فطرت سالمه است، و از مواهب‏‎ ‎‏الهیه است در اصل خمیرۀ خلقت ـ باقی باشد، و آفات و عیوب نفسانیّه و‏‎ ‎‏احتجاب و کدورت روحیّه برای او دست نداده باشد، به همان فطرت سلیمه حق‏‎ ‎‏را دریابد، و نیز محبت به حق پیدا کند. پس بالفطره، در مقابل آن خاضع شود و‏‎ ‎‏تسلیم آن شود. و چون تسلیم شود، ناچار استسلام برای او رخ دهد.‏

‏و در حدیث است که پیغمبر ـ صلَّی الله علیه و آله ـ فرمود: ‏«المُومِنُونَ‎ ‎هَیِّنُونَ لَیِّنُونَ، ان قُیِّدُوا انقادُوا؛ وَ ان اُنیِخُوا استَناخُوا».‎[1]‎


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 398
‏هیِّن و لیِّن بودن، و انقیاد و استناخه در مقابل حق نمودن از صفات مومنین‏‎ ‎‏است؛ بلکه چه بسا که اگر به آنها تحمیلی شود، باز منقاد شوند؛ چنانچه گویند:‏‎ ‎«المومنُ اذا خَدَعتَهُ انخَدَع»‎[2]‎‏، حتی در مقابل خدعه، انخداع کند.‏

بالجمله: ‏چون فطرت انسانی قبول حق کند، استسلام برای او حاصل شود.‏‎ ‎‏و چون فطرت محتجب شود و خودبین و خودخواه شود و در تحت تاثیر عوامل‏‎ ‎‏طبیعت واقع شود، از حق و حقیقت گریزان شود، و صلابت و قساوت در آن پیدا‏‎ ‎‏شود، و در نتیجه استکبار کند و از حق سرکشی نماید. پس معلوم شد که‏‎ ‎‏«استسلام» از جنود عقل و رحمان است، و لازمه فطرت مخموره است؛ و‏‎ ‎‏«استکبار» از جنود جهل و شیطان و از لوازم فطرت محجوبه است.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 399

‏ ‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 400

  • )) مومنان سهل گیر و نرم خو هستند، (مانند شترِ رام) وقتی که بسته شوند مُنقاد می گردند، و اگر (بر  صخره ای) خوابانیده شوند می خوابند و آرام می گیرند.  (بحار الانوار، ج 64، ص 355، ح 58).
  • )) آنگاه که مومن را فریب دهی، او چنان می نمایاند که فریب خورده است.