«تسلیم» یکی از صفات نیکوی مومنین است که به واسطه آن طیّ مقامات معنویه و معارف الهیه شود. و کسی که تسلیم پیش حق و اولیاء خدا شود، و در مقابل آنها چون و چرا نکند، و با قدم آنها سیر ملکوتی کند، زود به مقصد می رسد. از این جهت، بعضی از عرفاء گویند که مومنین از حکماء نزدیکتر به مقصد و مقصود هستند؛ زیرا که آنها قدم را جای پای پیامبران می گذارند و حکماء می خواهند با فکر و عقل خود سیر کنند. و البته آن که تسلیم راهنمائی الهی شد از راه مستقیم ـ که اقرب طرق است ـ به مقصود می رسد، و هیچ خطری
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 402
از برای او نیست. لکن آن که با قدم خود سیر کند چه بسا در هلاکت افتد و راه را گم کند.
انسان باید کوشش کند تا طبیب حاذق پیدا کند. چون طبیبی کامل یافت، در نسخه های او اگر چون و چرا کند و تسلیم او نشود و با عقل خود بخواهد خود را علاج کند، چه بسا که به هلاکت رسد.
در سیر ملکوتی، باید انسان کوشش کند تا هادی طریق پیدا کند. و چون هادی پیدا کرد، باید تسلیم او شود، و در سیر و سلوک دنبال او رود، و قدم را جای قدم او گذارد.
و ما چون نبیّ اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلَّم ـ را هادی طریق یافتیم و او را واصل به تمام معارف می دانیم، باید در سیر ملکوتی تبعیت او کنیم بی چون و چرا.
و اگر بخواهیم فلسفه احکام را با عقل ناقص خود دریابیم، از جاده مستقیم منحرف می شویم و به هلاکت دائم می رسیم؛ مانند مریضی که بخواهد از سرّ نسخۀ طبیب آگاه شود، و پس از آن دارو را بخورد، ناچار چنین مریضی روی سلامت نمی بیند. تا آمده است از سرّ نسخه آگاهی پیدا کند، وقت علاج گذشته، خود را به هلاکت کشانده.
ما مریضان و گمراهان، باید نسخه های سیر ملکوتی و امراض قلبیه خود را از راهنمایان طریق هدایت و اطبّاء نفوس و پزشکان ارواح دریافت کنیم، و بی [به] کار بستن افکار ناقصه و آراء ضعیفۀ خود، به آنها عمل کنیم تا به مقصد ـ که رسیدن به سرایر توحید است ـ برسیم؛ بلکه همین تسلیم در بارگاه قدس الهی یکی از مصلحات امراض روحیّه است، و خود نفس [را] صفائی بسزا دهد، و نورانیّت باطن را روزافزون کند.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 403
در قرآن شریف در سوره نساء، آیۀ 65 فرماید:
«فَلا وَ رَبِّکَ لاَ یُومِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَینَهُم ثُمَّ لاَ یَجِدُوا فِی انفُسِهِم حَرَجَاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسلِیماً».
طعم ایمان آن گاه در ذائقه روح انسانی حاصل شود که در احکام مقرّره الهیّه انسان تسلیم باشد، بطوری که در سینه اش نیز تنگی از آن حاصل نشود، و با روی گشاده و چهره باز از آن استقبال کند.
و در حدیث شریف کافی، از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ نقل کند که: «از برای ایمان چهار رکن است: توکل بر خدا، و تفویض امر به سوی خدا، و رضا به قضاء خدا، و تسلیم برای امر خدا ـ سُبحانَه و تعالی ـ ». و کسی که دارای این ارکان چهارگانه نباشد، ایمان ندارد، و از حقیقت ایمان به خدا بهره برداری نکرده.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 404