سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان نظام (ضیافت الله در عالم ماده و عالم مثال)

سخنرانی

‏زمان: صبح 8 خرداد 1366 / 1 شوال 1407‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: ضیافت الله در عالم ماده و عالم مثال‏

‏مناسبت: عید سعید فطر‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ موسوی، میر حسین (نخست وزیر) ـ هاشمی‏‎ ‎‏رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم‏‎ ‎‏(رئیس دیوانعالی کشور) ـ مسئولان کشوری و لشکری ـ روحانیون ـ سفرای کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ضیافت الله و مراتب آن

‏     ‏‏ان شاءالله ، امیدوارم که این عید سعید به همۀ مسلمین و همۀ مظلومان جهان، خصوصاً‏‎ ‎‏ملت شریف ایران، مبارک باشد. من فکر می کردم که این ضیافتی که شما مؤمنین دعوت‏‎ ‎‏برش شدید، که ضیافت الله است، این چی است. دعوت شدیم به ضیافت الله . و‏‎ ‎‏ضیافت الله در عالم ماده، عبارت از این است که ما را پرهیز بدهد از تمام شهوات دنیوی.‏‎ ‎‏این مرتبۀ مادی ضیافت الله است که همۀ کسانی که دعوت شدند به این ضیافت، بدانند که‏‎ ‎‏ضیافت خدا در این نشئه، چشمپوشی از شهوات است و ترک آن چیزی که قلب انسان؛‏‎ ‎‏یعنی، روح طبیعی انسان بهش مایل است، آنها را باید ترک کند. این ضیافت خداست و‏‎ ‎‏این ضیافت سایۀ ضیافتهایی است که در طول عالم وجود تحقق دارد، منتها در عالم ماده‏‎ ‎‏به این صورت است که ترک شهوات طبیعی است، شهوات جسمانی است و در عالم‏‎ ‎‏مثال، ترک شهوات خیالی است و در عالم بعد از مثال، ترک شهوات عقلانی است،‏‎ ‎‏روحانی است.‏

‏     شهوت در هر جا به یک صورت تحقق دارد. در این عالم به همین طوری ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏می دانید و در عالم بعد از این عالم؛ عالم مثال، شهواتی که انسان در عالم مثال دارد بالاتر‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 266
‏از شهواتی است که در عالم طبیعت دارد و جلوگیری از آن هم مشکلتر است. و ضیافت‏‎ ‎‏الله در آنجا این است که از آن شهوات انسان منصرف بشود از شهوات نفسانی، آن‏‎ ‎‏شهوات نفسانی ای که الآن عالم گرفتارش است. شهوات عقلانی هم که بالاتر از این‏‎ ‎‏شهوات است، ضیافت الله در آنجا باز این است که از آن شهوات عقلانی هم باید دست‏‎ ‎‏برداشت. و در همۀ این مراتب هم شیطان وارد است که نگذارد شما در این ضیافت الله ‏‎ ‎‏استفاده کنید؛ در عالم طبیعت نگذارد، در عالم خیال نگذارد، در عالم عقل هم نگذارد.‏‎ ‎‏و دست برداشتن از آن آمال عقلانی نیز مشکلتر از دست برداشتن از این آمال دیگر‏‎ ‎‏است. آمال نفسانی که پایینتر از آمال عقلانی است، عالم را به آتش کشیده.‏

‏     تمام این جنگها و تمام این نزاعهایی که در این عالم واقع می شود، چه در یک عایله‏‎ ‎‏واقع بشود یا در همۀ عالم، که آن هم یک عایله است، تمام اینها از همین سر کشی نفس‏‎ ‎‏است. و ضیافت الله در آنجا، که ما دعوت بر آن شدیم، این است که وارد بشویم در آنجا‏‎ ‎‏و ترک کنیم آن شهوات نفسانیه را، و این بسیار مشکل است. شهوات جسمانی آسانتر‏‎ ‎‏است ترکش تا شهوات بالاتر، تا برسید به شهوات نفسانی. تا آن آخر انسان مبتلاست به‏‎ ‎‏این شهوات نفسانی. و ضیافت الله هم در آن عالم این است که ما دعوت شدیم که ترک‏‎ ‎‏کنیم اینها را. اینجا ظل آنجاست و آنجا روح اینجاست، و شهواتِ عقلانی هم که در‏‎ ‎‏بسیاری از تمام عالم پرتو انداخته است، این بالاتر از شهوات روحانی و نفسانی و‏‎ ‎‏جسمانی است، و ضیافت الله هم در آنجاست که آن هم ترک بشود. ضیافت الله به ترک‏‎ ‎‏این چیزهاست؛ برای اینکه ضیافت، رفتن در حضور آن کسی است که انسان را دعوت‏‎ ‎‏کرده است. خدا دعوت کرده است، ما هم در اثر این، در دنبال این دعوت وارد می شویم‏‎ ‎‏در ضیافت.‏

‏     آیا ما در این ماه رمضان، در این ضیافت وارد شده ایم و ترک کرده ایم شهوات‏‎ ‎‏جسمانی را؛ فضلاً از شهوات خیالی و شهوات نفسانی و شهوات عقلانی؟ این دیگر هر‏‎ ‎‏کسی دست خودش است که خیال کند، ببیند چه کرده است. آیا در محضر حق تعالی‏‎ ‎‏است که دعوت کرده است ما را، ما رفته ایم در این محضر؟ وارد شده ایم در این محضر تا‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 267
‏استفاده بکنیم یا وارد نشده ایم؟ در مسائل بالاتر از اینجا هم هست. اینها مراتبی است از‏‎ ‎‏آن ضیافت، فوق این ضیافات که آن ضیافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت کرده‏‎ ‎‏است به این ضیافت، و اهل معرفت و کُمَّل‏‎[1]‎‏ از اولیا در آن ضیافت وارد می شوند و‏‎ ‎‏می توانند. البته نادری می تواند از عهده برآید و فوق این همه مقامات، آن جایی است که‏‎ ‎‏دیگر ضیافتی در کار نیست؛ مضیفی و میهمانی و مهمانداری و ضیافتی در کار نیست.‏‎ ‎‏آنچه در وهم تو ناید آن است که اصل مسئله دیگر می رسد به جایی که ضیافتی در کار‏‎ ‎‏نیست.‏

معنای استغفار معصومین از گناهان

‏     ‏‏و از جملۀ چیزهایی که در ماه مبارک هست، قضیۀ ادعیۀ ماه مبارک است. انسان وقتی‏‎ ‎‏ادعیۀ ائمه ـ علیهم السلام ـ را می بیند، چه در ماه مبارک، چه در غیر ماه مبارک ـ خوب،‏‎ ‎‏در ماه مبارک زیاد است ادعیه ـ اگر نبود این که نهی شده ایم از مأیوس شدن از رحمت‏‎ ‎‏خدا، ما باید وقتی آنها را می بینیم بکلی مأیوس بشویم. این امام سجاد است که‏‎ ‎‏مناجاتهایش را شما می بینید و می بینید چطور از معاصی می ترسد. مسئله، مسئله بزرگتر از‏‎ ‎‏این مسائلی است که ما فکر می کنیم. مسئله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در‏‎ ‎‏عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسئله ای است که اولیا می دانند چی است قضیه. آنها‏‎ ‎‏فهمیده اند تا آن اندازه ای که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه‏‎ ‎‏عظمتی ما هستیم و سر ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ کار ما با کیست. اینها به ما تعلیم می دهند، و این طور نیست که‏‎ ‎‏دعا برای تعلیم ما باشد. دعا برای خودشان بوده است؛ خودشان می ترسیدند، از گناهان‏‎ ‎‏خودشان گریه می کردند تا صبح.‏

‏     از پیغمبر گرفته تا امام عصر ـ سلام الله علیه ـ همه از گناه می ترسیدند. گناه آنها غیر اینی‏‎ ‎‏است که من و شما داریم. آنها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت، از‏‎ ‎‏گناهان کبیره است پیش آنها. حضرت سجاد در یک شبش ـ به حسب آن چیزی که وارد‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 268
‏شده ـ تا صبح ‏‏[‏‏گفت:‏‏]‏‏ «اَللهمَّ ارْزُقْنی التَّجافِیَ عَنْ دارِ الغُرُورِ وَ الاِْنابَةَ اِلی دارِ السُّرُورِ و‏‎ ‎‏الاِْسْتِعدادَ لِلْمَوتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت».‏‎[2]‎‏ ‏

‏    ‏‏مسئله، مسئلۀ بزرگی است. آنها در مقابل عظمت خدا، وقتی که خودشان را‏‎ ‎‏حساب می کنند، و می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است: جز‏‎ ‎‏او کسی نیست و چیزی نیست، وقتی که توجه بکنند به عالم کثرت، ولو به امر خدا.‏‎ ‎‏این است که نسبت می دهند به رسول خدا که فرمود: ‏لَیُغانُ عَلی قَلْبی فَإنّی لَأَسْتَغْفِرُ الله َ فی کُلِّ‎ ‎یومٍ سَبْعیِنَ مَرَّة.‎[3]‎‏ او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست. آنها در ضیافت‏‎ ‎‏بوده اند، در مافوق ضیافت هم بوده اند. در ضیافت بوده اند و از اینکه حضور در مقابل‏‎ ‎‏حق تعالی دارند و مع ذلک، دارند، مردم را دعوت می کنند. از همین، کدورت حاصل‏‎ ‎‏می شده. توجه به مظاهر الهی، از غیب متوجه شدن به شهادت به مظاهر الهی، ولو‏‎ ‎‏همه اش الهی است، برای آنها همه الهی است، لکن مع ذلک، از آن جایی که، از آن غیبی‏‎ ‎‏که آنها می خواهند که «کمالِ انقطاع الیک» است، وقتی که توجه می کنند به مظاهر، این‏‎ ‎‏گناه بزرگ است. این گناه نابخشودنی است، این دار غرور است پیش سجاد. توجه به‏‎ ‎‏ملکوت دار غرور است. توجه به ما فوق ملکوت هم دار غرور است. توجه به حق تعالی‏‎ ‎‏طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کُمَّل اولیا است، آنجا دیگر‏‎ ‎‏ضیافت الله نیست در کار.‏

‏     خداوند به ما نصیب کند که ما انکار نکنیم این مسائل را. از جمله چیزهایی که سد راه‏‎ ‎‏انسانیت است، انکار مقامات است؛ محصور کردن همه چیز را در این چیزهایی که خود‏‎ ‎‏ما می فهمیم. اگر یک کسی یک قدم بالاتر بگذارد ـ ولو لفظاً ـ این از دیانت به نظر آنها‏‎ ‎‏خارج شده است؛ این سد راه است. قدم اول یقظه‏‎[4]‎‏ است. انسان باید بیدار بشود. ما همه‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 20صفحه 269
‏الآن در خوابیم؛ «النّاسُ نیامٌ».‏‎[5]‎‏ اگر موت حاصل بشود برای انسان، آن وقت انتباه‏‎[6]‎‎ ‎‏است، ولی کو که حاصل بشود؛ عمده این است که انسان این مسائلی که وارد شده است،‏‎ ‎‏ملاحظه کند که تمام آن چیزی که در گفتار اهل معرفت علمی است، در ادعیۀ ما، فوق‏‎ ‎‏اوست. اگر انکار کردید، انکار آنها را هم کردید، انکار اقوال ائمه ـ علیهم السلام ـ را هم‏‎ ‎‏کردید، ولو نمی دانید. و این انکار، سد راه انسان است؛ نمی گذارد انسان یک قدم بالا‏‎ ‎‏برود. و این مآرب‏‎[7]‎‏ نفسانی و هواهای نفسانی سرچشمۀ تمام مفاسدی است که در عالم‏‎ ‎‏هست؛ این مفاسدی که دنیا را به آتش زده است و دنیا در آتش، از دست آنها می سوزد.‏

وحشی بودن از دیدگاه دولتمردان امریکا

‏     ‏‏لابد اخیراً شنیده اید که رئیس جمهور آمریکا گفته است که کشور ایران یا رژیم ایران‏‎ ‎‏وحشی هستند. اگر مقصود از «وحشی» این است که رام نیستند در مقابل آن چیزهایی که‏‎ ‎‏شما می خواهید، گاو شیرده نیستند، این را شما اسمش را وحشی می گذارید، بگذارید. و‏‎ ‎‏اگر واقعاً «وحشی» به آن معنایی است که شما به خیالتان است که گفته اند، می گویید،‏‎ ‎‏بی حساب دارید حرف می زنید.‏

‏     وحشی آن است که نمی گذارد مردم، زورمندها به او تعدی کنند یا وحشی آن است‏‎ ‎‏که می خواهد تعدی کند؟ بی حساب نباید صحبت کرد. شما چنانچه رفراندم کنید بین‏‎ ‎‏ملتهای دنیا، که امروز وحشیترین رژیمها کی است، من گمانم این است که بین ملتها اگر‏‎ ‎‏اتفاق آرا نباشد، اکثریت قاطع هست که امریکا؛ آن کسی که از آن ور دنیا می آید به این‏‎ ‎‏ور دنیا و تهدید می کند که من چه می کنم و چه می کنم، این وحشی است یا آن که‏‎ ‎‏می گوید: بابا، بگذارید ما سر جای خودمان، در کشور خودمان آزاد باشیم؟ در منطق‏‎ ‎‏آنها، وحشی این است که رام آنها نباشد؛ چنانچه تروریسم هم آن است که تابع آنها‏‎ ‎‏نباشد. و لهذا، دیدید که عراق را تا آن وقتی که رام نبود برای امریکا، در ‏‏[‏‏ردیف‏‏]‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 20صفحه 270
‏تروریستها حساب کردند. همچو که رام شد، او را ‏‏[‏‏از لیست تروریستها‏‏]‏‏ از بین بردند. آن‏‎ ‎‏وقت به جای او دیگری را گذاشتند. بی حساب انسان اگر حساب کند، این طوری است.‏‎ ‎‏وقتی که سر خود انسان بخواهد مسائل را بگوید، این است که رؤسای جمهور دنیا الاّ‏‎ ‎‏معدودی آنها فکر می کنند که هر کس که مصالح ما را در نظر گرفت و هر کس که گاو‏‎ ‎‏شیرده ما شد، این وحشی نیست! و اما آنکه سر کشی کرد از این فرمان، این وحشی است!‏‎ ‎‏این منطق امثال ریگان است. و شما باید، ملتهای ضعیف باید این منطق را بکوبند. روی‏‎ ‎‏این منطق است که دارند عالم را می چاپند، دارند مظلومین را زیر پا له می کنند. اگر یک‏‎ ‎‏قدری سستی کنید، له می شوید.‏

تقویت جبهه ها و کنار گذاشتن اختلافات

‏     ‏‏اینهایی که می گویند باید سازش کرد، اینها می فهمند که ما اگر سازش کنیم، له‏‎ ‎‏می شویم. اینها راضی اند به اینکه سازش بشود. اینها می گویند مطیع باشید، هر چه ما‏‎ ‎‏گفتیم عمل کنید، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید، فکر خودتان را باید غلاف‏‎ ‎‏کنید. آنها می خواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا. آرامش وقتی حاصل می شود پیش‏‎ ‎‏آنها، که همه تابع باشند. ملتها باید به فکر باشند، ملت ایران باید به فکر باشد، اگر لحظه ای‏‎ ‎‏سستی کند تا ابد له است. الآن که صدام رو به جهنم دارد می رود و ان شاءالله ، خواهد‏‎ ‎‏رفت، وقت این است که شما جدیتتان زیادتر بشود، چه قوای مسلحه از هر صنف که‏‎ ‎‏هستند و چه ملت و چه این بسیج، اگر مهلت بهش بدهید ـ هر روزی که مهلت می دهید ـ‏‎ ‎‏او را تقویت می کنند و کار مشکلتر می شود. باید مهلت بهش نداد، سستی نباید کرد؛ مردم‏‎ ‎‏در اتصال به جبهه ها و جبهه ها در فعالیت. هر روزی که تعویق بیفتد، این قصه مشکلتر‏‎ ‎‏می شود. و شما باید فکر کنید و نگذارید کار مشکل بشود. به جای اینکه مناقشات لفظی‏‎ ‎‏بین خودتان باشد، رها کنید. این وقتش نمی گذرد. اگر باشد، همه را رها کنید. یکصدا‏‎ ‎‏دنبال این باشید که نگذارید ابرقدرتها در کشور شما دیگر دخالت کنند. آنها الآن مسابقه‏‎ ‎‏می کنند در اینکه دخالت کنند در کشور مسلمین، در خلیج. باید نگذاشت، نترسید از این‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 271
‏هیاهو؛ هیاهویی است که می کنند که ما را با همان هیاهو بترسانند. آنها هم خیال می کنند‏‎ ‎‏که ملت ایران از اینکه یک وقت طیاره های آنها بیایند و بمباران کنند جایی را، می ترسند.‏‎ ‎‏امتحان خودشان را مردم داده اند. ملتی که دنبال شهادت است، ملتی که افرادش این است‏‎ ‎‏که دست و پایشان وقتی قطع می شود، گله می کنند که خدایا! چطور؟ مگر ما لایق نبودیم‏‎ ‎‏که جان ما را بگیری؟ یک همچو ملتی را نترسانید از اینکه ما چه می کنیم. شما هر غلطی‏‎ ‎‏می خواهید، بکنید و نمی توانید هم بکنید.‏

‏     این ابر قدرتها می خواهند به همه جا مسلط بشوند. و این بدبختهای خلیج هم مثل‏‎ ‎‏کویت گرفتار این وسوسه شده اند. خیال می کنند که اگر در دامن امریکا بروند خلاص‏‎ ‎‏می شوند. این اشتباه است. امریکا می خواهد همه چیز شما را از بین ببرد و مسلط بر همۀ‏‎ ‎‏حیثیت ملت شما بشود، با همین بازیها. توجه به عواقب امر خودتان بکنید! شما فردا که‏‎ ‎‏امریکا دست از روی سرتان برداشت، باز ایران همراه هست، آن روزی هم که دستش‏‎ ‎‏روی سر شماست، هست، هیچ ترس از این که او چه می کند ندارد. تا حالا هر چه کردند،‏‎ ‎‏هرچه خواستند کردند، ملت ما قویتر شد. عمده این است که همۀ ملت همصدا باشند.‏‎ ‎‏مناقشات را دست بردارند، بگذارند برای بعد. وقت زیاد است. امروز که همه چیز همۀ‏‎ ‎‏شما، همه چیزتان ـ خدای نخواسته ـ چنانچه غلبه ای پیدا بشود، از یک قدرتی به باد‏‎ ‎‏می رود، باید راجع به این چیزهای جزئی که اهمیت ندارد، هی ننشینید و بگویید، هی‏‎ ‎‏بنویسید؛ او بنویسد، او بگوید. باید دست برداشت از این چیزها. با هم باشید تا این‏‎ ‎‏شیطانها را بیرون کنید. بعد، وقتی که بیرون کردید، بنشینید خودتان هر کاری می خواهید‏‎ ‎‏بکنید.‏

‏     هر چیزی وقتی دارد. امروز وقت مناقشات نیست؛ امروز وقت این نیست که یک‏‎ ‎‏دسته ای یک طرفی را بگیرند، یک دسته یک طرفی را بگیرند، یک دسته ای نصیحت‏‎ ‎‏کنند ما را که شما باید صلح بکنید. این مال ضعفاست؛ این اشخاص ضعیفی که همیشه در‏‎ ‎‏دام امریکا بوده اند یا امثال اینها از این مسائل می گویند، لکن ما تازه خارج شدیم از این‏‎ ‎‏دام، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم. ملت ما حاضر نیست به اینکه دوباره در این دام‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 272
‏وارد بشود؛ دوباره مستشارهای امریکا بیایند و هر حکومتی می خواهند بکنند. تا حالا ما‏‎ ‎‏را عقب نگه داشتند، بس است این. می خواهند باز هم نگه دارند، عقبتر ببرند؟‏

‏     من دعا می کنم، از خدای متعال می خواهم که خداوند ما را بیدار کند؛ و خداوند‏‎ ‎‏دشمنهای اسلام را اگر قابل اصلاح نیستند از بین ببرد؛ و ما را آشنا کند به وظایف همین‏‎ ‎‏عالم و به وظایف عالمهای دیگر؛ و ما را از این ضیافت، یک حظّی به قدرت خودش‏‎ ‎‏عنایت کند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 20صفحه 273

  • ـ جمع کامل.
  • ـ «خداوندا! تجافی و جدایی از سرای غرور دنیا و بازگشت به سرای سرور (آخرت) و آمادگی برای مُردن را پیش از جان باختن روزی من بگردان.» مفاتیح الجنان، اعمال شب 27 ماه مبارک رمضان.
  • ـ «گاهی برای قلب من کدورتی حاصل می شود که من در همۀ امور، هفتاد بار استغفار می کنم.» مستدرک الوسائل، ج 5، ص 321؛ باب 22، ح 2.
  • ـ بیداری.
  • ـ مردمان خوابند.
  • ـ آگاه شدن.
  • ـ کارها.