نامه

نامه به آقای محمد حمزه ای (اسیر ایرانی در عراق) و دعا برای ایشان

نامه

‏زمان: 1366 ه . ش / 1407 ه . ق‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: پاسخ نامۀ اسیر ایرانی در عراق‏

‏مخاطب: حمزه ای، محمد‏

‏ [‏‏بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین. مادرم سلام.این نامه مخصوص پدر بزرگوارم‏‎ ‎‏هست. پدر عزیز و هادی ام و مایۀ دانایی ام و دارای روح خدایی ام، سلام علیکم. گرچه مشکل است‏‎ ‎‏معرفت قدر تو، اما این جملاتی است تقدیم به قلب تو. وصفت را از چند چیز پرسیدم. از کوه ، گفت از‏‎ ‎‏من استوارتر. از دریا، گفت از من خروشانتر. از خورشید، گفت از من تابانتر. گاهی که سر انقیاد به حال‏‎ ‎‏تحقیر بردامنت گذاشتیم، به ما فرزندانت فرمودی: اگر لایق باشم، دست و بازویتان را می بوسم. دانی‏‎ ‎‏چرا چنین شاعرانه می گویم. دیده ای پروانه را گرد شمع مجنون وار فقط سر سودای وصال نور دارد. من‏‎ ‎‏الآن چنینم و یاد وصال در خاطرم هست که از او دورم، اما عیان می بینم که اگر مولایت بخواهد، بزودی‏‎ ‎‏شاید تو را ببینم، وگر نبینم وعدۀ ما بر سر حوض با مادرت. ان شاءالله . خداحافظ ـ التماس دعا (پدر، ما‏‎ ‎‏را حلال کن) ـ 22 / 4 / 66‏‏]‏

‏ ‏

‏به نام خدا‏

‏     فرزند عزیزم، نامۀ شما که از سلامت مزاجتان بحمدالله خبر داد، واصل شد و موجب‏‎ ‎‏خرسندی از این جهت، و افسردگی از جهات دیگر شد. عزیزم ما سلامت هستیم و به شما‏‎ ‎‏و سایر دوستان دربند دعا می کنم. شما نگران نباش. این نحو گرفتاریها برای دوستان خدا‏‎ ‎‏همیشه بوده و موجب بلندی مقام و رحمت خدا هست. امیدوارم بزودی همگی با‏‎ ‎‏سلامت به وطن خود باز گردید. به دوستانتان سلام مرا برسانید. خداوند به شماها صبر و‏‎ ‎‏اجر عنایت کند.                                                                                                           عبد ...‏‎[1]‎

‎ ‎

صحیفه امامجلد 20صفحه 307

  • ـ برای رعایت مسائل حفاظتی، امام خمینی به صورت مستعار امضا کرده اند، چرا که در صورت لورفتن، مخاطب نامه در اسارتگاه زیر شکنجه های مأمورین صدام قرار می گرفت.