وصیت نامه

وصیت نامه و تعیین وصی

وصیتنامه‎[1]‎

‏زمان:‏‏ بهمن 1331 / 29 جمادی الثانی 1372‏

مکان: قم

‏موضوع: تعیین وصی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏     اللهم فاطر السموات والارض؛ عالم الغیب والشهادة؛ الرحمن الرحیم؛ انّی اعهد‏‎ ‎‏الیک فی دار الدنیا انی اشهد ان لا اله الا انت وحدک لا شریک لک و انّ محمداً عبدک‏‎ ‎‏و رسولک و انّ علیا امیرالمؤمنین والحسن والحسین و التسعة المعصومین من ذریته‏‎ ‎‏حججک من بعد الرسول و ائمتی و انّ الجنة حق والنار حق و انّ البعث حق و الحساب‏‎ ‎‏حق و القدر حق و المیزان حق و انّ الدین کما وصفت و انّ الاسلام کما شرعت و انّ القول‏‎ ‎‏کما حدثت و انّ القران کما انزلت و انّک انت الله الحق المبین جزی الله عنا محمداً‏‎ ‎‏خیرالجزاء و حیاالله محمداً و آل محمد بالسلام. اللهم یا عدتی عند کربتی و یا صاحبی‏‎ ‎‏عند شدتی و یا ولی نعمتی الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً فإنک ان تکلنی الی‏‎ ‎‏نفسی طرفة عین کنت اقرب من الشر و ابعد من الخیر؛ و انس فی القبر وحشتی واجعل لی‏‎ ‎‏عهدا یوم القاک منشورا. ‏

‏     و بعد این وصیتی است که فقیر عاصی گرفتار آمال و امالی و عبد ذلیل راجی از فضل‏‎ ‎‏کریم سید روح الله بن السید مصطفی الخمینی غفرالله لهما بفضله الواسع می نماید در شب‏‎ ‎‏سه شنبه بیست و نهم شهر جمادی الثانیه هزار و سیصد و هفتاد و دو قمری هجری در‏‎ ‎‏صورتی که بحمدالله به سلامت و صحت است وصی خود قرار دادم فرزند خود مصطفی‏‎ ‎‏جعله الله فی العلماء العاملین و وفقه الله لما یحب و یرضی که پس از فوت من اقدام در امر‏‎ ‎‏تجهیز به طور مناسب و متعارف بکند و در کفنی که از منسوجات مسلمین است تکفینم‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 473
‏نماید و دو شعر منسوب به مولی الموالی ـ علیه صلوات الله ـ را (وفدت علی الکریم... الی)‏‎ ‎‏در پارچه بنویسند و بر گردنم آویزند و اگر خلاف احترام نباشد در سنگ قبرم نیز مرقوم‏‎ ‎‏دارند و اگر وصی حال موت حاضر نباشد دیگر از بازماندگان یا مؤمنین از مال خودم‏‎ ‎‏اقدام کنند مأجورند ان شاءالله و در هر یک از مشاهد که فوت اتفاق افتاد همانجا دفن کنند‏‎ ‎‏و اگر در نزدیکی یکی از مشاهد اتفاق افتاد در صورت امکان به فوریت حمل کنند به‏‎ ‎‏آنجا و دفن کنند و وصی حسب متعارف مجلس ترحیم تشکیل دهد و قروض هر چه‏‎ ‎‏دارم باید بدهد از مال خودم و اگر در خمین هم قرض داشته باشم حسب اطلاع اخوان‏‎ ‎‏محترمم ادا باید بشود و دو سال صوم و پنج سال نماز احتیاط استیجار کنند شخص‏‎ ‎‏متدینی از اهل علم را. و اکنون یک فرزند غیر بالغ به نام احمد دارم و وصی من قیّم‏‎ ‎‏اوست از طرف من تا وقت رشد و بلوغ. و منزل مسکونی که در محله یخچال قاضی دارم‏‎ ‎‏پس از من بین مخدره عیالم والده اولادم و دو نفر فرزند ذکور او مصطفی و احمد‏‎ ‎‏مشترک باشد برای هر کدام (مخفی نباشد که یک دانگ از خانه مزبور را مهریۀ عیال‏‎ ‎‏مصطفی کردم بنابراین ایشان یعنی مصطفی پس از من یک دانگ از خانه مسکونی را‏‎ ‎‏دارند) دو دانگ آن را قرار دادم و دو دانگ عیالم در ازای مهریه ایشان است و اگر زیاده‏‎ ‎‏بر مهریه است نیز به ایشان واگذار کردم و اثاثیه منزل نیز هر چه هست که مربوط به خود‏‎ ‎‏من است واگذار کردم مابین سه نفر و بقیه ماترک که املاک مختصری در کمره است بین‏‎ ‎‏جمیع ورثه کما فرض است باید تقسیم شود و چون دو صبیه دارم در منزل اگر اجل به من‏‎ ‎‏مهلت نداد که آنها را به شوهر دهم باید به اندازه ای که به صبیه بزرگم جهیزیه دادم به این‏‎ ‎‏دو نفر نیز از میانه جمیع اموال داده شود (منظور آن است که به هر یک از این دو نفر نیز به‏‎ ‎‏اندازه صبیه بزرگم جهیزیه بدهند) و کتابهایی که دارم پس از من مال مصطفی است و‏‎ ‎‏کسی را در آنها حقی نیست و اگر میسور شد بدون زحمت و کلفت کتابهایی که تصنیف‏‎ ‎‏کردم به تدریج طبع کنند خصوص کتاب آداب الصلوة و اربعین را بیشتر در نظر داشته‏‎ ‎‏باشند برای طبع لکن وصیت راجع به طبع کتب مطلقاً الزامی نیست. ‏

‏     و وصیت مهم من به همه اولادهایم خصوص مصطفی آن است که با مادرشان سازگار‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 474
‏و مهربان باشند و رضایت خاطر ایشان را به عمل آورند زیرا ایشان به همه ماها حقوق‏‎ ‎‏فراوان دارند و ادای آن برای من میسر نشده است؛ فرزندان من باید به اطاعت و جلب‏‎ ‎‏رضایت ایشان خدای تعالی را راضی کنند و بدانند رضایت من از آنها منوط به رضایت‏‎ ‎‏مادرشان است و نیز خود فرزندان من باید با یکدیگر مهربان و گرم باشند و آنها مطیع‏‎ ‎‏برادر بزرگ خود و ایشان مهربان با آنها باشد و نیز احمد را وصی من که قیم منصوب‏‎ ‎‏است سرپرستی و تربیت کند و در شغلهای دولتی نگذارد وارد شود و در مدارسی که‏‎ ‎‏مظنه فساد است او را نفرستد و اگر صلاح ندیدند اشتغال به تحصیل علوم دینیه پیدا کند‏‎ ‎‏دنبال صنعتی و یا کسبی که رضایت خداوند تعالی در آن است او را بفرستند. امید است‏‎ ‎‏خداوند تبارک و تعالی با عنایت و رحمت خود با من و شماها رفتار فرماید و عاقبت امر‏‎ ‎‏همه شما را به خیر و سعادت قرار دهد و همه شما را در حمایت خود حفظ فرموده و در‏‎ ‎‏دنیا و آخرت با سعادت و خیر قرینتان فرماید. انه ولی الفضل و الانعام. والسلام علیکم و‏‎ ‎‏رحمة الله و برکاته. ‏

‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‎ ‎

‏[‏‏بسم الله الرحمن الرحیم. اعتراف نمود حضرت مستطاب حجت الاسلام آقای حاج آقا روح الله ‏‎ ‎‏ ـ مدظله العالی ـ به آنچه در این ورقه مرقوم فرموده اند در تاریخ دوم رجب 1372. ‏‏[‏‏امضای‏‏]‏‏ مرتضی ‏‎ ‎‏بن‏‎ ‎‏عبدالکریم الحائری ـ عفی الله عنهما ـ من الاحقر حسن گلپایگانی ـ الاحقر ریحان الله نجفی ‏‎ ‎‏گلپایگانی‏‏]‏

‏ ‏

‎     ‎‏چون یک بیرونی مختصری جنب اندرون ساختمان نمودم حال بیرونی نیز حال‏‎ ‎‏اندرون است در اینکه دو دانگ مال عیالم است و دو دانگ مال مصطفی است و دو‏‎ ‎‏دانگ مال احمد است.‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‎ ‎

‏     و چون یک دانگ از عمارت مهریه عیال مصطفی صبیه محترمه آقای حائری است‏‎ ‎‏مصطفی دارای یک دانگ خواهد بود. ‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏


صحیفه امامجلد 21صفحه 475

‏     و چون یکی دیگر از صبایا شوهر رفته است و صبیه کوچک در منزل است باید به‏‎ ‎‏اندازه یکی از آن دو صبیه به ایشان جهیزیه داده شود و نیز عوض پنج سال نماز که وصیت‏‎ ‎‏کرده ام صیام بدهند هر چند سال که شد. ‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‏بسمه تعالی ‏

‏مخفی نماند که اثاث البیت هر چه هست از فرش و ظروف و غیره به استثنای کتب متعلق‏‎ ‎‏به مخدره محترم عیالم صبیه آقای ثقفی است.‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 476

  • ـ این وصیتنامه و نیز وصیتنامه های دیگر که در سیر تاریخی اسناد درج شده، بعدها تغییر کرد. آخرین وصیتنامه (که معتبر می باشد) آن است که در سال 1368 ه . ش. پس از رحلت امام خمینی منتشر شد.