نامه

نامه به آقای سید محمد صادق روحانی (تکذیب شایعه‌ ها و پاسخ به اختلافات طرح شده)

نامه

‏زمان: ؟‏

مکان: ؟

‏موضوع: تکذیب شایعه ها و پاسخ به اختلافات طرح شده‏

‏مخاطب: روحانی، سید محمدصادق‏

‏بسمه تعالی‏

‏     به عرض عالی می رساند، مرقوم محترم که مشعر سلامت مزاج شریف بود واصل و‏‎ ‎‏موجب تشکر گردید. مطالبی که مرقوم شده بود مطالعه کردم و جای تقدیر است که‏‎ ‎‏جنابعالی از آن استفسار فرمودید باید عرض کنم که تا حال تحریر این ورقه نه آن نوشته‏‎ ‎‏را دیده ام و نه مندرجات آن را تفصیلاً مطلعم و نه اطلاع دارم که چه اشخاص این کار را‏‎ ‎‏کرده اند فقط به طور اجمال یک روز شنیدم و فوراً قدغن کردم که مذاکره نشود. اینک‏‎ ‎‏آنچه مرقوم شده است باید یک به یک مورد جواب شود.‏

‏     مرقوم شده است (نه تنها جاعلین را تنبیه نفرمودید بلکه آنها کمافی السابق از اطرافیان‏‎ ‎‏و اصحاب محسوب می شوند) سرکار دور تشریف دارید و اطلاع ندارید از این جهت‏‎ ‎‏آنچه شنیده اید یا نوشته شده است باور فرمودید. اینجانب اطرافی و اصحاب ندارم حتی‏‎ ‎‏کاتب برای نوشته جات و اصحاب استفتا ندارم خودم با قدرت کم و ضعف چشم و‏‎ ‎‏لرزش دست که اخیراً پیدا شده است متکفل امور هستم. دو نفر در منزل اینجانب دائماً‏‎ ‎‏تقریباً هستند که به نوبت رابط بین اینجانب و بیرونی هستند که اگر کسی از طلاب‏‎ ‎‏احتیاجی داشت برسانند. جنابعالی یکی از آنها را می شناسید به نام آقای حاج شیخ‏‎ ‎‏عبدالعلی اصفهانی که از صلحا و احدی دربارۀ او احتمال این معانی نمی دهد حتی آقای‏‎ ‎‏اخوی؛ دیگری شخصی افغانی که آن هم داخل در این نحو امور نه هست و نه می تواند‏‎ ‎‏باشد بیرونی مختصری بسیار کوچکی که دارم فقط شبها قریب سه ربع ساعت و گاهی نیم‏‎ ‎‏ساعت در آنجا شخصاً هستم و اشخاص متفرقه که اکثراً در این ایام افغانی و پاکستانی‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 691
‏هست آنجا می آیند و بعضی از عربها و ایرانیها نیز می آیند که آنهایی که می شناسم ابداً‏‎ ‎‏در این امور کثیفه دخالت ندارند و از صلحا هستند و بعض از آنها را هم نمی شناسم‏‎ ‎‏هیچ یک سمت صحابت با اینجانب ندارند و بعضی که اکثراً می آیند ابداً در این امور‏‎ ‎‏دخالت ندارند و در هر صورت خلاف عرض شده است و من نمی دانم چه اشخاصی به‏‎ ‎‏این امور باطله دست زده اند تا تنبیه کنم یا ترک مراوده. ‏

‏     حضرت آقای اخوی هم با آنکه نزدیک هستند از منزل من هیچ اطلاع نزدیک‏‎ ‎‏ندارند و ممکن است به ایشان خلاف عرض شده باشد و ایشان هم باور فرمودند و‏‎ ‎‏گفته اند این ورقه با اطلاع فلان درست شده است بدون آنکه تحقیق صحیح بفرمایند و یا‏‎ ‎‏همان طور که مرا استفسار فرمودید بفرمایید والی الله المشتکی و ‏ان ربک لبالمرصاد‏. مطلب‏‎ ‎‏پیش آقای اخوی کوچک جنابعالی بالاتر جلوه کرده است و تلگرافی مشحون از هتاکی‏‎ ‎‏زده اند که رونوشت آن را به آقای اخوی بزرگ فرستاده اند و پس از هتاکی مرقوم‏‎ ‎‏داشته اند (من سرگرم به جمع آوری مدارکی کافی هستم تا شما و فرزند شما را به جمعیت‏‎ ‎‏روحانیت و ملت ایران معرفی نمایم با ابراز انزجار از اعمال ظالمانه شما دکتر روحانی‏‎ ‎‏پاریس) اینجانب این تلگراف را به احدی نشان ندادم حتی به مصطفی ولی چون لاتین‏‎ ‎‏بود شخصی که آن را ترجمه کرده است مطلع است و سفارش کردم که اظهار نکنند بلکه‏‎ ‎‏شخصی که آن را ترجمه کرده بود اظهار کرد آن را منتشر کنم با کمال تأکید منع کردم.‏‎ ‎‏اینجانب با آقای اخوی مکاتبه ندارم لکن شما اگر مکاتبه دارید مرقوم بفرمایید جنابعالی‏‎ ‎‏در این امر زحمت نکشید، زحمت شما را شاه در قزوین و پاکروان در تهران پشت رادیو‏‎ ‎‏به تفصیل و شواهد و بعضی از سنخ خودمان علی المحکی در قم با نشر کتابچه و هتاکی‏‎ ‎‏فوق العاده کشیده اند و بعید است شما بیش از آنها مدارک پیدا کنید و دست نشر داشته باشید‏‎ ‎‏و اگر امر به منکر حرام نبود عرض نمی کردم شما تمام مدارک را تهیه فرمایید و با شهامت‏‎ ‎‏امضا فرمایید که در مجامع ایران و جاهای دیگر خیلی مؤثر شود. جناب ایشان خوب است‏‎ ‎‏کسی را بترسانند که دلبستگی به این مسند را مقصد اعلای خود محسوب می دارد.‏

‏     ‏‏مرقوم شده است (در قم کسان منتسب به شما نامه ادعایی را منتشر نموده اند) خوب‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 692
‏است مرقوم دارید که اینها چه اشخاصی هستند البته اشخاص بسیاری به مقاصد مختلفه به‏‎ ‎‏اینجانب خود را منسوب می کنند حتی اشخاص منحرف از قبیل حزبی ها لکن این امر‏‎ ‎‏باعث نمی شود که اینطور امور مربوط به من باشد. در امریکا اشخاص منحرفی که معلوم‏‎ ‎‏نیست به دین تعلق داشته باشند نسبت به ساحت مقدس مرحوم آیت الله حکیم جسارت‏‎ ‎‏کرده و از من تمجید نموده اند و من به قدری ناراحت شدم که نمی توانم تحدید کنم؟ اما‏‎ ‎‏باید گفته شود که این کار من است یا من مطلع بوده ام ‏والله من ورائهم محیط‏. من به جنابعالی‏‎ ‎‏علاقه دارم و مدتی که محصور بودید هر روز دعا کردم به شما و الآن هم کارهای شما که‏‎ ‎‏اشتغال به تصنیف علوم شرعیه و دفاع از حق است مورد تقدیر است چطور ممکن است‏‎ ‎‏که یک نفر انسان اگرچه معتقد به معاد نباشد از کسی که در مقصد با او همراه است و به‏‎ ‎‏هیچ وجه مخالفت از او ندیده است اهانت کند یا راضی به اهانت شود. مرقوم شده است‏‎ ‎‏چندی قبل از رادیو بغداد کسی آمده بود می گفت ما هر وقت بخواهیم از شما در رادیو‏‎ ‎‏چیزی بگوییم اطرافیان فلان منع می نمایند. باید عرض کنم که آن شخص یا مفسد بوده‏‎ ‎‏است و به دروغ گفته است یا در اشتباه بوده است من اطرافی ندارم یا پخش فرمایشات‏‎ ‎‏شما از رادیو بغداد چه ضرری به من دارد خوب است که مرقوم داشته اید شما از آنها‏‎ ‎‏بیزارید لکن باید عرض کنم که اطرافی من به رادیو بغداد کاری ندارد و اگر کسی با شما‏‎ ‎‏کار داشته باشد اطرافی من نیست اگرچه از من صحبت کند از آنچه ذکر شد جواب آنکه‏‎ ‎‏در اصحاب نجف و قم تجدیدنظر نمایید معلوم می شود من از قم اطلاعی ندارم سرکار‏‎ ‎‏اگر اشخاصی که در منزل من هستند مرتکب این نحو اعمال هستند مرقوم دارید با اسم تا‏‎ ‎‏آنها را تصفیه کنم و اما فشارهایی که به شما می آورند نه ضرر دنیایی دارد و نه اخروی.‏‎ ‎‏انسان اگر به تکلیف عمل کند هرچه شود به نفع اوست.‏

‏     کتب ایصالی و رسالۀ جبر و اختیار موجب تشکر گردید. ان شاءالله تعالی موفق به طبع‏‎ ‎‏دیگر کتابها و تتمیم دورۀ کامله بشوید. از جنابعالی امید دعای خیر دارم و توقع دارم هر‏‎ ‎‏وقت هروقت مطلبی از اینجا شنیدید تا مراجعه به من نکنید باور نفرمایید. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 693