اسدالله تجریشی

همکاری با لاهوتی بعد از انقلا‌ب

‏من جزو هشتمین گروه بودم که نوروز 57 از زندان آزاد شدم. آن وقتها‏‎ ‎‏حرکتهای سیاسی و تجمعات انقلابی مردم زیاد شده بود، ولی متأسفانه‏‎ ‎‏کسی نبود که این حرکتها را سامان دهد. بچه هایی که از زندان آزاد‏‎ ‎‏شدند، یکی از هنرهایشان این بود که این حرکتهای خودجوش را جهت‏‎ ‎‏بدهند و من یکی از آن افراد بودم.‏

‏آقای لاهوتی در پادگان عباس آباد‏‎[1]‎‏ مستقر شد و پیغام داد که : فلانی‏‎ ‎‏انقلاب شده، حکومت اسلامی شده، حضرت امام هم از پاریس آمده اند،‏‎ ‎‏چرا تو حرکت نمی کنی؟‏

‏رفتم و او را در پادگان ملاقات کردم. به همه چیز احاطه داشت.‏‎ ‎‏تعدادی از افسران حزب اللهی هم در اختیارش بودند.‏

‏اینها ارتشی های مسئله دار را معرفی و خلع سلاح می کردند و لباس‏‎ ‎‏نظامی را از تنشان در می آوردند و بیرونشان می کردند. من هم پیش آقای‏‎ ‎‏لاهوتی بعضی اوقات تا 12 شب می ماندم و کار می کردم و در‏‎ ‎‏جمع آوری اسلحه ها و معرفی افسران ناپاک رژیم دخالت داشتم. آن موقع‏‎ ‎‏کمکهای من حاشیه ای بود. زمانی که کمیته انقلاب اسلامی شکل گرفت،‏‎ ‎‏من به آقای لاهوتی گفتم : از آنجا که مدتها در بازار بودم و افراد را خوب‏‎ ‎‏می شناسم، مسئولیت کمیته بازار را برای من بگذارید. من می توانم آنجا‏‎ ‎‏را اداره کنم. ایشان هم نوشت و من چهارسال مسئول کمیته بازار شدم.‏‎ ‎‏وقتی کمیته ها فعالیتشان کم شدند، استعفا دادم و به دعوت آقای‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 112
‏سرحدی زاده شش سال مشاور عالی رئیس هیأت ویژه وزارت کار بودم.‏

‏در این هیأت ویژه، آقایان اکبر عزیزی،‏‏ حسین بنکدار‏‏ و ضیاء رئیسی‏‎ ‎‏هم بودند. بعد که شهید لاجوردی‏‏ مسئول سازمان زندانها شد، از من‏‎ ‎‏خواستند که با ایشان همکاری کنم. مدتی نیز معاون انتظامی سازمان‏‎ ‎‏زندانها شدم.‏

 

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 113

  • . پادگان حرّ فعلی.