اسدالله تجریشی

روز کارگری در زندان

‏شبهای عید نوروز در زندان یک حرکت جمعی برای نظافت سلولها بود.‏‎ ‎‏طوری که هر فردی باید سلولش را تمیز کند و هر دو پتویش را بشوید.‏‎ ‎‏خوب، من هم مسئول بند بودم و باید کارها را تقسیم می کردم که کی تی‏‎ ‎‏بکشد، کی دستشویی و حمام را بشوید و... برنامه داشتیم که همه در این‏‎ ‎‏کارها حضور داشته باشند. حتی آقای منتظری‏‏ و آقای هاشمی هم کار‏‎ ‎‏می کردند. یادم هست که آقای هاشمی زیر شلوارش را بالا می کشید و با‏‎ ‎‏یک زیر پیراهن تی می کشید. غذا تقسیم می کرد، ظرفها را می شست و‏‎ ‎‏خودش به تنهایی سفره را جمع می کرد. البته آقای طالقانی‏‎[1]‎‏ چون نقاهت‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 100
‏داشت از این گونه کارها معاف بود.‏

‏در همین ایام از بند مارکسیستها ، یکی از افراد نفوذی را وادار کرده‏‎ ‎‏بودند که با آقای منتظری‏‏ صحبت کند که در این مراسم پتوشویی و‏‎ ‎‏نظافت همه با هم کارها را انجام بدهند. این نباشد که بند پائین جدا باشد‏‎ ‎‏و بند بالا جدا. این گروه جدا، آن گروه جدا. وقتی با آقای منتظری‏‎ ‎‏صحبت کردند، ایشان هم پذیرفتند. بعد آقای منتظری به من گفت : فلانی‏‎ ‎‏این کار را بکنید. اما اگر این کار انجام می شد اینها سوء استفاده می کردند.‏‎ ‎‏اینها نیتشان این بود و می خواستند در این ایام که صلیب سرخی ها برای‏‎ ‎‏بازدید آمدند رهبری تمام گروههای ضد سلطنت و ضد امریکا با اینها‏‎ ‎‏باشد و این مسئله به گوش آنها هم برسد و بگویند در حرکتهایی که در‏‎ ‎‏زندان می شود، بزرگانی چون آیت الله طالقانی‏‏ و... از ما حرف شنوی‏‎ ‎‏دارند. که این خیلی به ضرر روحانیت و مبارزین اصیل بود و انعکاس‏‎ ‎‏این اخبار در خارج از زندان و در رسانه های خارجی و داخلی انعکاس‏‎ ‎‏خوبی نداشت.‏

‏من این قضیه را بارها به آقای منتظری‏‏ می گفتم، ایشان هم ابتدا قبول‏‎ ‎‏می کرد، اما باز وقتی آن فرد می آمد و با ایشان صحبت می کرد دوباره نظر‏‎ ‎‏ایشان بر می گشت.‏

‏فردا شب آقای منتظری‏‏ من را صدا کرد و گفت : فلانی بیا و کاری‏‎ ‎‏کن که اختلاف نباشد. من ناراحت شدم و گفتم : این بی ثباتی‏‎ ‎‏تصمیم گیری شما را می رساند. خوب از آنجا که ایشان به من علاقه‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 101
‏داشت، خندید و گفت : حالا بگذار ببینم چه می شود.‏

 

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 102

  • . آیت الله سیدمحمود علا ئی طالقانی  معروف به طالقانی در سال 1289 شمسی در روستای گلیرد از توابع طالقان به دنیا آمد. مرحوم طالقانی در تاسیس نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی ایران نقش فعالی داشت. در بهمن 1341 و در آستانه رفراندوم دستگیر و زندانی شد. در سال 1342 و در اوج نهضت اسلا می به رهبری حضرت امام دستگیر و برای مدت ده سال محکوم به زندان شد. در سال 1346 عفو و آزاد شد، اما در سال 1350 دوباره بازداشت گردید و برای مدت سه سال در زابل و بافت تبعید گردید. در سال 1354 به جرم مبارزات اسلا می و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و محکوم به ده سال حبس شد و تا آبان 1357 در زندان بود و سرانجام در 19 شهریور 1358 دار فانی را وداع گفت.