اسدالله تجریشی

دستگیری و محکومیت افراد مرتبط با اسلحه های ارتشی

‏آقای لاهوتی را برای کشف آن افسر ارتشی که سلاح در اختیار‏‎ ‎‏مجاهدین قرار داده بود، تحت فشار گذاشتند.‏

‏وی نام دکتر صادقی را ذکر کرد. رفتند دکتر صادقی را گرفتند. تحت‏‎ ‎‏فشار طاقتش از کف رفته بود و دختردایی‏‏ ‏‏اش را که در ارتش خدمت‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏کرد معرفی کرد. فوراً دختردایی‏‏ ‏‏اش را گرفتند و آن دختر هم چون‏‎ ‎‏تشکیلات و سازمان ندیده بود، سریع آن سروان کارشناس ارشد نظامی‏‎ ‎‏را لو داد.‏

‏بعد از مدتی در روزنامه ها اعلام شد که آن سروان اعدام شد‏‎[1]‎‏.‏

‏دختردایی دکتر صادقی را به هجده سال محکوم کردند. دکتر صادقی‏‎ ‎‏اول به اعدام محکوم شد، ولی بعد با یک درجه تخفیف حبس ابد‏‎ ‎‏گرفت.‏

‏کنار سلول ما سلولی بود که دایی، خواهر و برادر وحید افراخته را‏‎ ‎‏دستگیر کرده بودند و برای آنکه اعتماد وحید را به خودشان جلب کنند،‏‎ ‎‏برای اینها خیلی آسایش فراهم کرده بودند. مثلا از ساعت 8 تا 11 شب‏‎ ‎‏اینها را می بردند اتاق بازجوها و آنجا تلویزیون تماشا می‏‏ ‏‏کردند. وحید‏‎ ‎‏هم مکرر در بازجوییها، این را به رخ ما می‏‏ ‏‏کشید و همیشه به من‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏گفت : تو دست بردار. مسائل خودت را بگو و حرف بزن و مثل من‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 80
‏زندگی کن. ببین من لباسم خوب است. ببین من خواهر و برادرم را‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏آوردند اینجا و مثل خانواده خودشان پذیرایی می‏‏ ‏‏کنند. اما سرانجام‏‎ ‎‏وحید هم علیرغم خوش رقصی که برای ساواکی‏‏ ‏‏ها کرد، اعدام شد.‏

‏حسن ابراری هم حدود هفت، هشت ماهی زندان بود و با پافشاری‏‎ ‎‏منوچهری‏‏ شکنجه گر اعدام شد. من هم به حبس ابد محکوم شدم و آقای‏‎ ‎‏لاهوتی شش سال محکومیت گرفت.‏

 

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 81

  • . پانزده روز پس از دستگیری، به پادگان جمشیدیه منتقل و اعدام شد.