اسدالله تجریشی

ملا‌قات با آقای لاهوتی پس از یک سال و نیم

‏بعد از اینکه از هم جدا شدیم، من دیگر آقای لاهوتی را ندیدم تا به‏‎ ‎‏دادگاه رفت و محکوم شد. حدود یک سال و نیم بعد که دیدمش، گفت‏‎ ‎‏آن روز که من را آوردند سه تا بازجو بودند به نامهای: منوچهری‏‏، آرش،‏‎ ‎‏و محمدی که خیلی رذل بودند. خیلی من را زدند. بعد من را تحویل‏‎ ‎‏همان شکنجه گر معروف به نام حسینی دادند که من را ببرد طبقه پایین.‏‎ ‎‏تا ما خواستیم برویم منوچهری گفت ریشهایش را بتراشید. من هم آخ و‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 79
‏واخ می کردم، چون خشک خشک می تراشیدند.گفت بروید کنار. ریشِ‏‎ ‎‏آقا را خشک نتراشید. منوچهری تو صورت من ادرار کرد و گفت :‏‎ ‎‏بگذارید آقا ناراحت نشوند.‏

 

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 80