بعد از اختلاف آیت الله شاه آبادی با دکتر مصدق و قضایای دکتر بقایی و حسین مکی که از یکدیگر جدا شدند و با مسائل روز فاصله گرفتند، جبهه ملی در بازار خیلی نفوذ داشت و اگر کسی می خواست کار سیاسی بکند به اینها می پیوستند. چون آن موقع گروههای مذهبی فعالی وجود نداشت و در یک مقطعی فدائیان اسلام آمدند و بعد خاموش شدند. گروههای مذهبی بودند که مؤتلفه را تشکیل دادند، ولی باز هم قبل از اینکه منصور را ترور کنند حرکتی نداشتند. از فعالین دیگر حزب ملل اسلامی کاظم بجنوردی و سرحدی زاده و تعدادی از جوانها بودند ولی
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 37
کسی آنها را نمی شناخت. این کاظم آقا از نوه های حاج ابوالحسن اصفهانی بود. ما که در بازار بودیم ایشان دانشجو بود. از توی بازار که می رفت خیلی سر به زیر از کنار دیوار می رفت. بعد که لو رفت و دستگیر شد و عکسش توی روزنامه چاپ شد، همه تعجب کردند که این جوان سر به راه و سر به زیر که حتی صدای بلند او را کسی نمی شنید چطور دست به یک چنین کاری زده است.
کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 38