خاطرات

آقای محمد شریفی

‏ ‏

‏155ـ ‏‏همان شبی که قرار بود فردایش حضرت امام مورد عمل جراحی‏‎ ‎‏قرار گیرند برای وضو آب خواستند. ایشان نمی توانستند حرکت کنند. سرم‏‎ ‎‏دستشان بود. یک پارچ آب و یک طشتی هم آوردیم که بگذاریم زیر دست‏‎ ‎‏ایشان که وقتی وضو می گیرند، جایی خیس نشود. قوری خواستند. چون‏‎ ‎‏پارچ خیلی بزرگ بود و وقتی آب می ریختیم مقداری بیش از حد معمول‏‎ ‎‏می ریخت. رفتیم یک قوری آوردیم خیلی جالب بود که اینقدر مواظب بودند‏‎ ‎‏تا اندکی آب اسراف نشود.‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآئینۀ حُسنصفحه 114