خاطرات

آیت اللّه سیدعباس خاتم یزدی

‏ ‏

‏92ـ ‏‏امام به سبزی خوردن خیلی علاقه داشتند؛ یک روز به امام عرض‏‎ ‎‏کردیم که به ما اجازه بدهید یک کیلو سبزی برای سه روز بخریم و هر روز‏‎ ‎‏نخریم. فرمودند: خیر، معنا ندارد چیزی را که نیاز نداریم از سهم امام بخریم‏‎ ‎‏و ذخیره کنیم.‏

93ـ‏ امام نسبت به امور مالی احتیاط فوق العاده ای داشتند؛ مثلاً اگر‏‎ ‎‏می خواستند آبلیمو بخرند، به خدمتکار دستور می دادند فقط 50 فلس بخر‏‎ ‎‏یعنی به اندازه یک لیوان! و هرچه خدمتکار اصرار می کرد که یک شیشه‏‎ ‎‏می گیریم، می فرمود: نه، فعلاً به اندازه ای که لازم است باید بگیرید. سبزی که‏‎ ‎‏می خواستند بگیرند بیش از چند فلس نمی گرفتند. اینها ریزه کاری هایی‏‎ ‎‏است که بزرگی و عظمت این مرد را می رساند.‏

94ـ‏ بعد از وفات مرحوم آیت اللّه حکیم، مردم افغانستان به امام رو آوردند،‏‎ ‎‏هم از ناحیۀ مرجعیت و هم از ناحیۀ ظلمی که به طلبه های افغانی در نجف‏‎ ‎‏شده بود، مردم مسلمان افغانستان، به عنوان پرداخت سهم امام، نه تنها پول‏‎ ‎‏می دادند بلکه بعضی از کالاهای مخصوص آنجا را نیز می فرستاند، از قبیل‏

کتابآئینۀ حُسنصفحه 87
‏فرش و پوستین و لباس پشمی و.... مشهدی حسین خدمتگزار امام نقل‏‎ ‎‏می کرد که روزی جنس های زیادی از قبیل فرش، پوستین و چیزهای دیگری‏‎ ‎‏از آنجا آورده بودند. یک پوستینی بود، خیلی مورد اعجاب من قرار گرفت و‏‎ ‎‏میل داشتم امام، آن را به من ببخشد. اظهار کردم که اگر اجازه بفرمایید در این‏‎ ‎‏فصل زمستان، این پوستین را من بردارم. امام فرمودند: نه، این مال طلبه ها‏‎ ‎‏است.‏

95ـ‏ اوایلی که امام به نجف آمده بودند، هر غذایی خودشان می خوردند، از‏‎ ‎‏همان غذا هم به افرادی که در بیرونی بودند از جمله آقای حاج شیخ عبدالعلی‏‎ ‎‏قرهی می دادند. مشهدی حسین نقل می کرد که ماه رمضانی بود، چند نفری هم‏‎ ‎‏در بیرونی بودند و مقدار غذا هم مانند گذشته هیچ فرق نکرده بود. روزی‏‎ ‎‏آقای حاج شیخ عبدالعلی به من گفتند: این همه آدم که در بیرونی هستند و‏‎ ‎‏افطار و سحری هم می خواهند بخورند، این مقدار که شما گوشت تهیه‏‎ ‎‏می کنید خیلی کم است مقداری بیشتر بگیرید (مثلاً اگر یک کیلو می گرفته‏‎ ‎‏است، نیم کیلو اضافه کند). من هم بنا به توصیۀ ایشان، آن روز بیشتر گوشت‏‎ ‎‏گرفتم. مطابق معمول هرشب خدمت امام رسیدم و صورتحساب را ارائه‏‎ ‎‏دادم. آن شب، امام با تعجب پرسیدند: چطور شد که گوشت بیشتر از گذشته‏‎ ‎‏گرفتی؟ گفتم: آقای شیخ عبدالعلی دستور دادند. امام با اینکه احترام زیادی‏‎ ‎‏برای وی قائل بودند ولی فرمودند: همان مقدار که همیشه می گرفتی، بگیر.‏‎ ‎‏آقای حاج شیخ عبدالعلی اگر می خواهند غذایشان را جدا کنند!‏

96ـ‏ یکی از بزرگان نجف می گفت: این وجوهی که دست امام می رسید و بین‏‎ ‎‏اشخاص مختلف تقسیم می نمود، لم یسبقه سابق ولم یلحقه لاحق. تا به حال‏‎ ‎‏نجف مثل امام را به خود ندیده است، زیرا سایر مراجع، امتیازاتی برای‏

کتابآئینۀ حُسنصفحه 88
‏دیگران قائل بودند که گاهی این امتیازات جنبۀ مادی و تبلیغاتی داشت، ولی‏‎ ‎‏اصلاً این معنی درنظر امام نبود. آن شهریۀ کلانی که امام می داد -که دیگران را‏‎ ‎‏هم وادار می کرد شهریه ها را زیاد کنند- به تمام افراد یکنواخت پرداخت‏‎ ‎‏می شد. هیچ تمیزی بین طلبه ها قائل نبود. این تقسیم امام انسان را به یاد‏‎ ‎‏حضرت امیرالمؤمنین(ع) می اندازد آنگاه که بیت المال را بالسویه بین‏‎ ‎‏مسلمانان تقسیم می نمود.‏

‎ ‎

کتابآئینۀ حُسنصفحه 89