فصل سوم: خاطرات محمدتقی بانکی

قیام 15 خرداد

‏آخرین روز امتحانات ما بود که یک دفعه تهران دگرگون شد. ما کلاس ‏‎ ‎‏پنج متوسطه بودیم. یادم می‌آید که من به مدرسه علوی می‌رفتم که در ‏‎ ‎‏فخرالدوله بود، توی سرچشمه، با چرخ می‌رفتم و می‌آمدم. ‏

‏یادم می‌آید که از مدرسه آمدم بروم، دیدم که در خیابان تقریبا هیچ‌کس ‏‎ ‎‏نیست، ولی صدای تیر می‌آمد. ما رفتیم خانه و یک هفته هم مدارس ‏‎ ‎

کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 78
‏تعطیل شد و بعد هم خبرها را جسته و گریخته می‌شنیدیم. حکومت ‏‎ ‎‏نظامی تشکیل شده بود و دستگیری امام بود و آقای میلانی و بعضی از ‏‎ ‎‏علما از مشهد و از جاهای دیگر برای اعتراض به دستگیری امام به تهران ‏‎ ‎‏آمدند. باز این خاطره یادم است که می‌گفتند امام چند روز بیشتر در ‏‎ ‎‏بازداشت نبوده و بعد در خانه آقای روغنی نامی توی خیابان دولت ‏‎ ‎‏سکونت داشته است.‏ ‎[1]‎‏  آقای میلانی آمده بود توی امیریه و ما می‌رفتیم ‏‎ ‎‏دیدن آقای میلانی قبل از اینکه امام آزاد بشود. من دو بار یادم می‌آید که ‏‎ ‎‏رفتم آنجا. خب چون مراسم سوگواری هم بود آقای میلانی تشریف ‏‎ ‎‏می‌آوردند و عده زیادی هم می‌آمدند. یک باغ بزرگی بود که در آن ‏‎ ‎‏روضه خوانی می‌کردند. ما هم می‌رفتیم. بچه بودیم و بالاخره در سنی ‏‎ ‎‏هم نبودیم که بتوانیم برویم و از نزدیک با آقایان آشنا بشویم ولی خیلی ‏‎ ‎‏دوست داشتیم که در این جریانات باشیم. ‏

‏ ‏

 

کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 79

  • 1. امام در تاریخ 11 / 5 / 42 ساعت 14:30 از زندان آزاد شدند و به خانه آقای نجاتی در داودیه منتقل شدند و چند روز بعد به خانه آقای روغنی در قیطریه نقل مکان داده شدند.