کیومرث صابری

گل آقا و امام

‏در مورد طنز، من یک نوع جمله چپلکی کار کردن دارم. می‌دانید امام ‏‎ ‎‏نگارش‌شان با شفاهی‌شان فرق می‌کرد. وقتی من در سال 1363 شروع ‏‎ ‎‏کردم به طنز نویسی دو سه تا از برادران روحانی بعد از مدتی آمدند، ‏‎ ‎‏گفتند که: گاهی یک جملاتی را تو می‌نویسی که یادآور حرف امام است، ‏‎ ‎‏کلماتی هم که به کار می‌بری مثل «لهذا، هکذا، فلذا، فلذاست که» این را ‏‎ ‎‏یک مقدار احتیاط کن. من از طریق آقای دعایی به احمد آقا پیغام دادم. ‏‎ ‎‏احمد آقا گفت: ابدا چنین چیزی نیست اگر بوده باشد هم، امام خوششان ‏‎ ‎‏می‌آید، یک موردی هم هست که احمد آقا همان موقع به آقای دعایی ‏‎ ‎‏گفته بود که پیش امام بودیم و خانمم آمد، گفت: آقا ببین گل‌آقا چی ‏‎ ‎‏نوشته است!؟ و من فکر می‌کنم که به شما نوشته است. الآن یادم نیست ‏‎ ‎‏گفت: امام خواندند و گفتند احتمالا با من است و خندیدند. ‏

‏من دست‌خطی از خانم طباطبایی دارم، درباره اینکه نظر امام در مورد ‏‎ ‎‏گل‌آقا چی است. این را به هیچ جا ندادم. هر چی گفتند که آقا این را ‏‎ ‎‏چاپ کن. گفتم: مگر دیوانه‌ام این را چاپ کنم. این را نگه می‌دارم. من ‏‎ ‎‏از سال 63 شروع کردم، همیشه هر ماهی یک بار دو بار تلفن به آقای ‏‎ ‎‏دعایی می‌کردم و اصرارم این بود که دل پیرمرد را نرنجانده باشم. ‏‎ ‎‏می‌گفت: نه، حاج احمد آقا می‌گوید مطلب را امام می‌خواند و خیلی هم ‏‎ ‎‏خوششان می‌آید.‏

‏یک بار هم احمد آقا به من گفت: تو توی خانه ما خیلی طرفدار ‏‎ ‎‏داری ضمن اینکه همه پاسدارهای بیت گل‌آقا خوان هستند، خانم من هم ‏‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 221
‏از خوانندگان گل‌آقا است و دو کلمه حرف حسابت را می‌آورد برای امام ‏‎ ‎‏می‌خواند. به هر صورت شیوه نگارش من به نام سبک گل آقایی جا افتاد ‏‎ ‎‏و هیچ کس تا این لحظه دیگر نگفت که ببین تو از نوشته‌هایت معلوم ‏‎ ‎‏است که به بیان امام زدی. البته در این روش من یادم نیست که تحت ‏‎ ‎‏تأثیر نگارش امام کاری کرده باشم و نوشته‌های امام را از این زاویه ‏‎ ‎‏خوانده باشم و به سبک نگارش ایشان توجه کنم. ‏

‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 222