کیومرث صابری

مردم گرایی امام

‏آن زمان شکوهی وزیر آموزش و پرورش بود‏‎[1]‎‏ و آقای رجایی ‏‎ ‎‏مشاورش. یواش یواش ایشان سرپرست وزارتخانه شد و من به عنوان ‏‎ ‎‏مشاور یکی از مدیران کلش شدم. اولین دیدار خیلی خصوصی ما با امام ‏‎ ‎‏که می‌توانم یک خاطره شیرین از آن بگویم. زمانی بود که ایشان به قم ‏‎ ‎‏تشریف بردند. ما در شهریور آن سال رفتیم با امام صحبت کنیم که در ‏‎ ‎‏آغاز سال تحصیلی پیامی برای دانش آموزان و معلمان بدهند. آقای ‏‎ ‎‏رجایی تمام مدیران کل شهرستان‌ها را برد من مدیر کل ستادی در ‏‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 211
‏آموزش و پرورش بودم. به خدمت امام رفتیم. حدود بیست سی نفر ‏‎ ‎‏بودیم ما نشستیم در آن اتاق که همان پتوی چهارخانه در آن بود و همه ‏‎ ‎‏در تلویزیون دیده‌اند. مردم در بیرون به شدت شعار می‌دادند که ملاقات ‏‎ ‎‏اختصاصی ملغی باید گردد! آقای رجایی برگشت به طرف مردم، گفت: ‏‎ ‎‏من برای کار شما دارم می‌روم که مردم صلوات فرستادند. گفتیم: ‏‎ ‎‏الحمدلله امام آمدند ما بلند شدیم، دیدیم امام نیامدند‌ ای داد بیداد! که ‏‎ ‎‏یک تو دهنی محکمی امام به ما زد. امام چی شدند؟ گفتند امام رفتند اول ‏‎ ‎‏جواب آن مردم را بدهند. بعد تشریف بیاورند. حرفشان را که با ما زدند ‏‎ ‎‏دوباره برگشتند و رفتند طرف مردم و با مردم خداحافظی کردند و رفتند. ‏‎ ‎‏آقای رجایی گفت: امام عجب درسی به ما دادند که یعنی اصل کار آن ‏‎ ‎‏جا و پیش مردم است. من یادم است ـ که سید جلیل سید‌زاده که بعدا ‏‎ ‎‏نماینده کرمانشاه در مجلس و سپس استاندار تهران شد ـ در آن جلسه ‏‎ ‎‏وقتی امام حرفشان را زدند و بلند شدند، او احساساتی شد و رفت یک ‏‎ ‎‏جوری شانه امام را گرفت و به طرف خودش کشید که ما فکر کردیم ‏‎ ‎‏دست امام شکست که همه پریدند به طرف سید‌زاده که تو پیرمرد را ‏‎ ‎‏کشتی!! اما دیدم امام خندیدند و دستی به سر و رویش کشید، آن سید ‏‎ ‎‏خیلی عشق به امام داشت. ‏

‏در آن دیدار، آقای رجایی گزارش داد و امام در باب دانش آموزان ‏‎ ‎‏سخن گفتند و پیام دادند. بحث دیگری نشد؛ ولی یک درس عملی ‏‎ ‎‏گرفتم که انقلاب آنجاست که مردم کوچه و بازار در آن جا هستند. ‏

‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 212

  • . دکتر غلامحسین شکوهی از 22 بهمن 1357 تا 7 مهر 1358، وزیر آموزش و پرورش بود که پس از  وی شهید رجایی به کفالت وزارت آموزش و پرورش رسید.