دکتر عباس زریاب خویی

چگونه با امام آشنا شدم

‏روزی نزدیک غروب، در مدرسه فیضیه بودم و طلاب مشغول وضو ‏‎ ‎‏گرفتن از حوض مدرسه بودند. زیلوهای مدرسه را پهن کرده بودند و ‏‎ ‎‏مؤمنان و نمازگزاران در انتظار آمدن مرحوم آقای سید محمد تقی ‏‎ ‎‏خوانساری یکی از سه مجتهد و مرجع بزرگ قم پس از فوت مرحوم ‏‎ ‎‏شیخ عبدالکریم حائری یزدی بودند. ناگهان دیدم سید بلند قد ‏‎ ‎‏خوش‌سیمایی با وقار تمام مشغول وضو گرفتن است و طلاب به چشم ‏‎ ‎‏احترام و تعظیم به او می‌نگرند. لباسی مرتب، محاسنی کوتاه و چشمانی ‏‎ ‎‏نافذ داشت. چون وضو تمام شد، حاج شیخ صادق‏‎[1]‎‏ نزدیک شد و سلام ‏‎ ‎‏کرده و با هم روبوسی و کمی صحبت کردند. پس از‌ آنکه از هم جدا ‏‎ ‎‏شدند، من از حاج شیخ صادق نام آن سید روحانی را پرسیدم و او گفت: ‏‎ ‎‏او حاج‌آقا روح‌الله خمینی، معلم و استاد فلسفه من است و من روزها ‏‎ ‎‏پس از درس فقه آقای سید محمد حجت کوه کمره‌ای به درس اسفار او ‏‎ ‎‏که در مدرسه دارالشفاء‌ منعقد می‌گردد، حاضر می‌شوم. ‏

‏این اولین بار بود که من آقای خمینی را می‌دیدم. او در آن وقت یعنی ‏‎ ‎‏سال 1316 شمسی از مدرسین فاضل و بنام حوزه قم بود و با آنکه جوان ‏‎ ‎‏بود و در حدود سی و شش سال داشت مورد تعظیم و احترام همگان ‏‎ ‎‏بودند. عصرها در حدود دو ساعت به غروب مانده به مدرسه فیضیه ‏‎ ‎‏می‌آمد و در ضلع جنوبی مدرسه در جلوی یکی از حجرات می‌نشست و ‏‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 165
‏با فضلای درجه اول حوزه مانند مرحوم سید محمد یزدی معروف      ‏‎ ‎‏به داماد و مرحوم شیخ حسن نویسی و مرحوم فاضل لنکرانی به بحث و ‏‎ ‎‏جدال در مسائل فقهی و اصول می‌پرداخت و گاهی یعنی خیلی به ندرت ‏‎ ‎‏تند می‌شد و صدای خود را بلند می‌کرد چنانکه فضای مدرسه از صدای ‏‎ ‎‏او پر می‌شد. چنانکه گفتم این گونه موارد بسیار نادر بود و او غالبا در ‏‎ ‎‏مباحثات خونسرد و مسلط بود و حریف را با براهین و ادله منطقی به ‏‎ ‎‏سکوت یا اعتراف وادار می‌کرد. تحمل و تسلط او بر نفس معروف بود و ‏‎ ‎‏با وقار و جاذبه شخصی خودشان همه را به احترام وا می‌داشت و همه او ‏‎ ‎‏را به تفوق و تقید به ظاهر و اصول اخلاقی می‌ستودند. به همین     ‏‎ ‎‏جهت این حسن اعتقاد همگان به من نیز سرایت کرد و آرزو می‌کردم   ‏‎ ‎‏که اطلاعات و تحصیلات من روزی مرا موفق به حضور در درس او ‏‎ ‎‏بکند.‏‎[2]‎‏ ‏

‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 166

  • . شیخ صادق فراحی.
  • . این قسمت از متن دست نوشته آقای دکتر زریاب خویی می باشد که سعی شده است بدون ویرایش و  عینا ذکر گردد.