ملاقات دیگری که با حضرت امام داشتم در سال 1360 بود. زمانی که کتاب بینش دینی را برای سال چهارم دبیرستانها تألیف کرده بودیم و عدهای از دبیران حدود چند صد نفر به تهران دعوت شده بودند تا در
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 110
دوره آموزشی شرکت کنند. من هم از دستاندکاران و مدرسان این دوره بودم. آنها اصرار داشتند که خدمت حضرت امام برسند. بنابراین جهت اخذ وقت ملاقات روز پنجشنبهای به دفتر امام تلفن کردم. پاسخ دادند امام، جمعهها دیدار ندارند. من خدمت شهید باهنر عرض کردم که شما واسطه بشوید. آن موقع شهید باهنر وزیر آموزش و پرورش بودند و تلفن کردند که باز هم نتیجه نگرفتیم. شب رفتم منزل شهید باهنر که در همان جماران بود و گفتم: هر طور شده شما باید این ملاقات را برای این معلمها بگیرید. او به شهید رجایی تلفن کرد و داستان را گفت که حیف است که این معلمهای دینی امام را نبینند و برگردند و وضعیت هم طوری بود که منافقین و گروههای مختلف دیگر در مدرسهها خیلی تبلیغات میکردند و معلمهای دینی، سربازان و افسران خط مقدم جبهه بودند. شهید رجایی به دفتر امام تلفن کرده و درخواست ملاقات برای معملین مذکور را مینماید. به هر صورت دفتر امام پاسخ میدهد که گرچه امام هیچ وقت روزهای جمعه ملاقات عمومی ندارند و معمولا به کارهای شخصی خودشان میرسند، اما چون صحبت از معلمها است آن هم معلمهای دینی، امام استثنائا موافقت کردند. ما خیلی خوشحال شدیم و فردا که روز جمعه بود معلمها را به جماران بردیم و بنده تنها وقتی که فرصت کردم در جمع و در حضور امام صحبت بکنم، همان روز بود؛ چون قبل از صحبت امام همیشه آن مسئولی که جماعت را آورده بود یک گزارشی میداد. من چند دقیقهای از همان پایین پشت میکروفون صحبت کردم و سپس امام سخنرانی فرمودند و این از یادگارهای خوب
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 111
امام برای فرهنگیان است.
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 112