دکتر سید کاظم اکرمی

اولین دیدار

‏در بهار سال 1342 به همراه دوستانی چون: محمد حنیف نژاد‏‎[1]‎‏، ‏‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 73
‏تراب حق‌شناس، حمید نوحی و محمد بسته‌نگار که حدود ده نفر بودیم، ‏‎ ‎‏به عنوان نمایندگان انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های تهران در ‏‎ ‎‏همان منزل محله یخچال قاضی قم خدمت امام رسیدیم. شاید من نفر ‏‎ ‎‏دوم یا سوم بودم که وارد شدم. کاملا یادم هست که حضرت امام از ‏‎ ‎‏بالای عینک دقیقا یک‌یک ما را نگاه کرده و در کیفیت ورود و نشستن ما ‏‎ ‎‏دقت می‌نمودند. آقای محمد بسته‌نگار که از سال ششم دبیرستان با من ‏‎ ‎‏دوست بود و بعد هم داماد آیت‌الله طالقانی شد سؤالی مطرح کرد که آقا ‏‎ ‎‏برنامه شما برای مبارزه چیست؟ امام تا حدودی ناراحت شده و فرمودند: ‏‎ ‎‏ما برنامه خاصی نداریم! برنامه ما اسلام است. ‏

‏در آن جلسه غیر از ما عده‌ای دیگر نیز حضور داشتند که در میان آنها ‏‎ ‎‏یکی دو نفر از ساواکی‌ها هم بودند. بعضی از اعضای بیت آن حضرت ‏‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 74
‏در اتاق وارد شدند تا ساواکی‌ها را بیرون کنند که امام با همان اقتدار ‏‎ ‎‏همیشگی خود فرمودند: بگذارید بنشینند، چه غلطی می‌خواهند بکنند؟ ‏

‏بعد از اینکه از خدمت امام مرخص شدیم، از اعضای بیت به ما ‏‎ ‎‏گفتند که اگر دسته‌جمعی بروید همه‌تان را می‌گیرند. تک‌تک بروید و ‏‎ ‎‏فرار کنید. من با حمید نوحی از کوچه‌هایی که کنار باغ بود و آن موقع ‏‎ ‎‏هنوز خانه نشده بود، فرار کردیم و به وسیله ماشین به سوی تهران ‏‎ ‎‏حرکت کردیم، دیگر نفهمیدیم بقیه چطور به تهران آمدند. ‏

‎ ‎

کتابامام به روایت دانشورانصفحه 75

  • . محمد حنیف نژاد (1351-1317) از پایه گذاران جنبش مسلحانه در دهه 1340، در خانواده ای بازاری  در تبریز متولد شد. پس از دریافت دیپلم متوسطه در تبریز وارد دانشکده کشاورزی کرج شد. وی در  1342، موفق به اخذ مدرک مهندسی در رشته ماشین آلات گردید. حنیف نژاد در اوضاع و احوال سیاسی  مذهبی دهه 20 و 30 رشد کرد و از آغاز جوانی به انجمن های اسلامی از جمله انجمن اسلامی  دانشجویان پیوست و به فعالیت در جبهه ملی دوم پرداخت. بعد از تأسیس نهضت آزادی ایران در  اردیبهشت 1341 جذب آن شده و در 3 بهمن 41 دستگیر و به زندان افتاد و پس از هفت ماه در 11  شهریور 42 آزاد گردید. حنیف نژاد پس از دستگیری رهبران نهضت آزادی در 1341 و محاکمه و  محکوم شدن آنها در 1343 و نیز حادثه 15 خرداد 1342 به این نتیجه رسید که دوران مبارزات سیاسی و  قانونی به سر رسیده است و با رژیم پهلوی باید به شیوه مسلحانه مبارزه کرد. او این فکر را با دوتن از  جوانان عضو نهضت آزادی، سعید محسن (1351-1318) و علی اصغر بدیع زادگان (1351-1317) در  میان نهاد و پس کسب موافقت آنها به اتفاق در شهریور 1344 سازمان مجاهدین خلق ایران بنیان نهادند.  با دستگیری تعداد زیادی از اعضای سازمان در شهریور 1350، حنیف نژاد نیز شناسایی و در 3 آبان 50  دستگیر، و در 4 خرداد 51 اعدام شد. (دایرة المعارف تشیع، نشر شهید سعید محبی، تهران، 1376، جلد  6، ص 540).