حشمت الله رنجبر

برنامه استحمام

‏روزهای جمعه بیت امام حال و هوای دیگری پیدا می کند، عده ای‏‎ ‎‏صبح زود برای شرکت در نماز جمعه از بیت خارج شده اند،‏‎ ‎‏مراجعات عمومی هم کمتر است. حضرت امام نیز برنامه خاص‏‎ ‎‏خودشان را دارند.‏


کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 28
‏     کمی از ساعت هشت صبح گذشته است، حاج احمد آقا به اتاق‏‎ ‎‏حضرت امام می آید. دقت و وسواس ایشان در مراقبت از پدر زبانزد‏‎ ‎‏عام و خاص و اهالی بیت است.‏

‏     ایشان در خدمت رساندن به پدر از هیچ کوششی دریغ نمی کند و‏‎ ‎‏تمام هم و غم ایشان این است که مشکلی برای حضرت امام پیش‏‎ ‎‏نیاید. حتی در برنامه استحمام پدر در روز جمعه و اصلاح سر و‏‎ ‎‏صورت حضرت امام نیز نظارت دارد.‏

‏     در این میان برنامه استحمام حضرت امام یکی از دغدغه های‏‎ ‎‏حاج احمد آقاست؛ چرا که دستگاه تله متری یا همان فرستندۀ‏‎ ‎‏کوچک امواج قلب به ناچار از امام جدا می شود و کسی از وضعیت‏‎ ‎‏ایشان نمی تواند با خبر باشد. دکتر عارفی که از این وضعیت نگران‏‎ ‎‏است به همراه دو نفر از بچه های گروه پرستاری با دستگاه شوک و‏‎ ‎‏کمی داروهای احیای قلب و وسایل کمکهای اولیه پشت درب حمام‏‎ ‎‏می ایستند. ساعت استحمام امام لحظات حساس و دلهره آوری است.‏‎ ‎‏مرد میانسالی از بیرون جهت کیسه کشیدن می آید.‏‎[1]‎‏ او با بستن لنگ‏‎ ‎

کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 29
‏به خود، ساعتی در خدمت امام است تا ایشان را به سبک و روال‏‎ ‎‏قدیم کیسه بکشد.‏

‏     حاج احمد آقا هم در خدمت به پدر کوتاهی نمی کند، آنقدر‏‎ ‎‏صمیمی که انسان به این رابطه نزدیک و دوستانه غبطه می خورد.‏

‏     استحمام که تمام می شود، مستحبات فرا می رسد، تا شروع‏‎ ‎‏خطبه های نماز جمعه حضرت امام به کارهای شخصی خودشان‏‎ ‎‏می پردازند.‏

‏     ایشان در گوش دادن به خطبه های نماز جمعه هرگز کوتاهی‏‎ ‎‏نمی کنند، و این کار را با دقت انجام می دهند.‏

‏     دیدارهای فامیلی و اقوام از دیگر برنامه های حضرت امام در روز‏‎ ‎‏جمعه است که معمولاً بعداز ظهرها انجام می گیرد.‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 30

  • دکتر عارفی دربارۀ تغییر برنامه استحمام امام می گوید:     با سوابقی که از بیماران زیادی داشتم، روزی به فکرم رسید که برنامۀ حمام رفتن حضرت امام را عوض کنم.     از سال 1358 تا 1360 حداقل سه نفر از بیماران قدیمی و مسن من در حمام ناگهان فوت شده بودند. موضوع را با برادر ارجمند جناب آقای احمد آقا خمینی مطرح کردم و مصرّانه خواستم که حتماً روزهای جمعه یک استاد حمامی امام را استحمام کند و ما هم در خارج حمام مواظب ایشان باشیم. باید عرض کنم تمام برنامه ریزیها و کارهای بهداشتی و تشخیصی و درمانی حضرت امام با برادر ارجمند حاج سید احمد خمینی مطرح، بحث و تصمیم گیری می شد.     ابتدا حضرت امام قبول نکردند، اصرار کردیم مورد قبول واقع نشد. نامه ای خدمت حضرت امام نوشتیم و ضرورت موضوع و احتمال خطر را در نامه ذکر کردیم، بالاخره حضرت امام قبول فرمودند.     از آن پس، هر روز جمعه ساعت هشت استاد حمامی می آمد و حضرت امام داخل حمام می رفتند و پس از مدتی استاد حمامی را صدا می کردند، من و معمولاً یکی از برادران پزشک و برادر ارجمند جناب حجت الاسلام محمدعلی انصاری در اتاق پشت حمام می نشستیم تا ابتدا کارگر حمام و سپس حضرت امام از حمام خارج شوند.     گاهی برادر ارجمند جناب آقای احمد آقا نیز به جمع ما می پیوستند. طبیب دلها؛ ص 87