حشمت الله رنجبر

جورابهای وصله دار

‏خشکی پوست پاها همیشگی است و برای رفع این مشکل، پزشک‏‎ ‎‏استفاده از کرم نرم کننده برای هر دو پا از نوک انگشتان تا انتهای ران را‏‎ ‎‏توصیه می کند. البته گویا غیر از کرم، استفاده از شیر به صورتی که پاها‏‎ ‎‏را هر از چندگاه در آن قرار دهند نیز توصیه می گردد که این مورد‏‎ ‎‏بشدت از طرف امام رد می شود و هرگز مورد قبول ایشان قرار‏‎ ‎‏نمی گیرد.‏

‏     امام مجبور هستند دستورهای داده شده را حتماً و سر ساعت‏‎ ‎‏انجام دهند و از وقت استراحت و فراغتشان بکاهند. کار پماد پاها نیز‏‎ ‎‏به عهده گروه پرستاری قرار می گیرد و باز بهانه ای به دست آمده است‏‎ ‎‏تا بیشتر ایشان را ببینیم. بعد از پماد مالیدن پاها نوبت به پوشاندن‏‎ ‎‏جورابها می رسد. یک جفت جوراب سرمه ای ضخیم ساق بلند تا زانو‏‎ ‎‏و بسیار تمیز که با دقت روی هم تا شده است روی کاناپه قرار دارد،‏‎ ‎‏لنگه اول را بر می دارم و با احتیاط به پا می پوشانم و در حین کار با‏‎ ‎‏تعجب موضوعی نظرم را جلب می کند و آن وصله نسبتاً بزرگی است‏

کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 17
‏که در کف جوراب است! باورم نمی شود، کمی بیشتر دقت می کنم تا‏‎ ‎‏پارگی و وصله شدن جوراب برایم ثابت شود. جوراب بعدی را که‏‎ ‎‏برمی دارم آن نیز وصله ای در پاشنه دارد و کمی کوچکتر از وصله‏‎ ‎‏جوراب اولی! حیرانم از اینهمه احساس مسئولیت و صرفه جویی و‏‎ ‎‏بی اعتنایی به دنیا. از خود می پرسم چرا ایشان اینقدر به خود و نفس‏‎ ‎‏خود سخت می گیرند؟ ایشان در حالی که توانایی خرید جوراب نو را‏‎ ‎‏دارند، پس چرا اینها را وصله می کنند؟ نمی دانم برای اینهمه‏‎ ‎‏بی اعتنایی ایشان به دنیا و رعایت صرفه جویی گریه کنم یا خوشحال‏‎ ‎‏باشم؟ اما بی درنگ به یاد مولا علی(ع) می افتم، که در اوج زمامداری‏‎ ‎‏و حکومت، کفشهای پاره خود را وصله می کردند؛ و آنگاه آرام‏‎ ‎‏می گیرم. کارم که تمام می شود، می گویم: آقاجان، فرمایشی ندارید؟‏‎ ‎‏در جوابم همان جمله کوتاه و زیبای «سلامت باشید» را می گویند و‏‎ ‎‏من به اتاقم برمی گردم؛ و با گفتن قصه جورابهای وصله دار زمامدار‏‎ ‎‏حکومت اسلامی در عصر حاضر به دوستان، آنان را نیز به یاد‏‎ ‎‏حکومت حضرت علی(ع) می اندازم.‏

‏     ماههای فصل بهار و تابستان امسال ‏‏[‏‏سال 1365‏‏]‏‏ هم سپری‏‎ ‎‏می شود و هر از چندگاهی مشکل خفیفی برای قلب امام ایجاد‏‎ ‎‏می شود که با استفاده از سرم و داروهای لازم برای مدت کوتاهی در‏‎ ‎‏اتاقشان تحت نظر گروه قرار می گیرند. در اتاق امام، جعبه ای با‏‎ ‎‏کشوهای کوچک وجود دارد که مقدار معتنابهی دارو در آن قرار دارد.‏‎ ‎‏روی هر کشو نام دارو و زمان مصرف آن نوشته شده است و ایشان به‏

کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 18
‏دقت و سرِ وقت و بدون کوچکترین اشتباه و یا فراموشی از آنها‏‎ ‎‏استفاده می کنند و اگر دارویی در حال اتمام باشد، فوراً تذکر می دهند‏‎ ‎‏تا جایگزین شود. اگر چه مصرف این داروها برای مدت طولانی و‏‎ ‎‏مداوم دارای عوارضی می باشد؛ اما ایشان همۀ این مشکلات را بدون‏‎ ‎‏شکایت تحمل می کنند.‏

‏     در گرماگرم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گاهی پیروزی، گاهی‏‎ ‎‏شکست، تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی، موشک باران و‏‎ ‎‏بمباران شهرها و مسائل داخلی و... موجب شده است که کار امام هر‏‎ ‎‏روز بیشتر از روز پیش شود. البته ایشان کسی نیستند که این مشکلات‏‎ ‎‏بتواند شکست شان بدهد. صبر و استقامت امام بسیار است. درایت و‏‎ ‎‏مدیریت ایشان در اداره امور مملکت آنچنان است که تمامی‏‎ ‎‏سیاستمداران را به تحسین واداشته است. ایشان اشراف کاملی بر‏‎ ‎‏اوضاع داخلی چه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین اوضاع‏‎ ‎‏خارج از ایران و مسائل بین المللی دارند. امام در حقیقت یک مدیر‏‎ ‎‏همه فن حریف هستند که وجودشان خط قرمزی بر افکار‏‎ ‎‏تئوریسینهایی کشیده که همۀ سعی شان در نشان دادن ناتوانی و عدم‏‎ ‎‏مدیریت در مراجع و رهبران اسلامی بوده است. به عبارتی، اگرچه‏‎ ‎‏سن ایشان از هشتاد سال گذشته است؛ اما فرزند زمان و عصر خویش‏‎ ‎‏هستند.‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابگوهری در دستهای لرزانصفحه 19