فصل دوم

بگذارید بازی کنند

‏رفتار امام با همۀ نوه ها و نتیجه هایشان مانند رفتار با اولادهایشان بود. بچه ها،‏‎ ‎‏امام را خیلی دوست داشتند و در موقعیتهایی که امکانش بود با ایشان بازی‏‎ ‎‏می کردند. زمانی که آقا در حیاط قدم می زدند، بچه ها دست ایشان را می گرفتند‏‎ ‎‏و این طرف و آن طرف می بردند و یا زمانی که رادیو گوش می کردند یا تلویزیون‏‎ ‎‏نگاه می کردند، پیش آقا می آمدند و به محاسن ایشان دست می زدند، روی پای‏‎ ‎‏ایشان می رفتند تا کلید برق اتاق را خاموش یا روشن کنند. دور پاهای ایشان‏‎ ‎‏می دویدند و... ولی آقا ناراحت نمی شدند و حواسشان هم پرت نمی شد و اگر از‏‎ ‎‏کار بچه ها جلوگیری می شد که امام را اذیت نکنند، ایشان قبول نمی کردند و‏‎ ‎‏می گفتند: چون بچه هستند، بگذارید بازی کنند. تا وقتی که خود بچه ها رها‏‎ ‎‏می کردند و یا آقا کار داشتند.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 116

  • . فریده مصطفوی.