فصل دوم

سفارش مادر

‏امام به فرزندان سفارش مادر را خیلی می کردند. احترام مادر از نظر امام‏‎ ‎‏یک اصل بود و به هیچ وجه نمی توانستند تحمل کنند که بچه ای جلوی مادرش‏‎ ‎‏بی احترامی کند و به حرف مادرش گوش نکند و اگر چنین صحنه ای را می دیدند،‏‎ ‎‏کاملاً آشفته می شدند و نمی توانستند از کنار این مسأله بی تفاوت بگذرند.‏

‏     یک روز، کاری را به یاسر گفتم که برایم انجام دهد و او گفت که بعد انجام‏‎ ‎‏می دهد. از این حرف، امام خیلی آشفته و ناراحت شدند و رو کردند به یاسر و‏‎ ‎‏گفتند: مادرت یک چیزی به تو می گوید، می گویی بعداً؟! ما فهمیدیم که باید‏‎ ‎‏خیلی مواظب باشیم و متوجه شدیم برای اینکه بچه ها توبیخ نشوند، جلوی امام‏‎ ‎‏نباید چیزی به آنها گفت. بعد من به بچه ها گفتم که هر وقت جلوی امام من یک‏‎ ‎‏حرفی به شما گفتم، شما بگویید چشم، که امام ناراحت نشوند و فکر کنند که شما‏‎ ‎‏به مادرتان اهمیت می دهید.‏‎[1]‎

‎ ‎

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 105

  • . فاطمه طباطبایی.