فصل دوم

آن بالا بگذارید

‏روزی برای رسیدن به حضور حضرت امام دق الباب کردم، ایشان طبق معمول و‏‎ ‎‏سنت همیشگی شان به جای بفرمایید، فرمودند: بسم الله . بعد از ورود به اتاق‏‎ ‎‏متوجه شدم که هنوز از نماز فارغ نشده اند و سر سجاده نشسته اند. عرض کردم:‏‎ ‎‏اگر اجازه بفرمایید، می خواهم این رادیو را راه بیندازم و مشغول شدم. بعد از چند‏‎ ‎‏لحظه، حضرت امام از سر سجاده صدا زدند: آقای رحیمیان! جلو رفتم، فرمودند:‏‎ ‎‏رادیو را کجا می گذارید؟ عرض کردم: روی میز، کنار دستتان. فرمودند: نه. باید‏‎ ‎‏جایی باشد که دست علی نرسد. آن بالا بگذارید. اشاره کردند به طاقچۀ نقابی‏‎ ‎‏شکل بالای تختشان و ادامه دادند: اشکالی ندارد، کتابهای روی آن را پایین‏‎ ‎‏بگذارید.‏

‏     علی نوۀ حضرت امام و فرزند حاج احمد آقا اُنس فوق العاده ای با امام داشت و‏‎ ‎‏بسیاری از اوقات را با ایشان به سر می برد و بدین جهت، حضرت امام برای آنکه‏‎ ‎‏هم رادیو محفوظ باشد و هم مجبور نباشند که جلوی تحرک کودکانۀ علی را که‏

کتابپدر مهربانصفحه 102
‏هنوز معنای امر و نهی را درک نمی کرد، محدود و سلب نماید و او را آزرده خاطر‏‎ ‎‏کند و به تعبیر دیگر، به منظور پیشگیری از رنجاندن طفل، به جای محدود کردن‏‎ ‎‏و دعوا نمودن او، امر فرمودند که رادیو دور از دسترس او باشد.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 103

  • )) حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان؛ در سایه آفتاب؛ ص 193.