فصل دوم

بهترین پدربزرگ

‏ایشان قبل از اینکه رهبر انقلاب باشند، برای ما یک پدربزرگ بودند و واقعاً هم‏‎ ‎‏بهترین پدربزرگ دنیا بودند. ایشان با همه نوه ها، و با هر کسی مطابق روحیات و‏‎ ‎‏سلیقه ای که از او سراغ داشتند، برخورد می کردند. این رفتار برای ما بسیار‏‎ ‎‏عجیب بود و از این همه توجه، شرمنده می شدیم. ایشان در جمعی که‏‎ ‎‏می نشستند وقتی نوه های دختر در مجلس می آمدند، می گفتند پسرها بیرون‏‎ ‎‏بروند، ولی طوری بیان می کردند که حتی یک نفر نیست که از گفتن این مطلب‏‎ ‎‏ناراحت شده باشد. روی این احکام خیلی مقید بودند و به هیچ کس هم بر‏‎ ‎‏نمی خورد. من یادم هست یک روز از مشهد برگشتم و پیش ایشان رفتم، قبل از‏‎ ‎‏اینکه من در را باز کنم، گفتم یاالله ؛ امام به یکی از دخترها که آنجا بود، گفتند که به‏‎ ‎‏اتاق دیگر برود. چند دقیقه ای که من نشستم، یکجوری سرشان را بغل گوش من‏‎ ‎‏آوردند و گفتند که تو پاشو برو تا او بیاید و خیلی تنها نباشد. خیلی این حرف به‏‎ ‎‏دلم نشست. در واقع رفتار ایشان در حسینیه با آن چشمهای تیز پشت ابروهای‏

کتابپدر مهربانصفحه 100
‏بلند، با رفتارشان در خانه متفاوت بود.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 101

  • . حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی.