فصل دوم

در جوانی

‏روزی خدمت آقا بودم، آقا آماده شدند تا اعمال ماه شعبان را انجام دهند، به‏‎ ‎‏خودم گفتم اذیت نکنم، بلند شوم و بروم. رفتم دست ایشان را بوسیدم و در حالی‏‎ ‎‏که سرم پایین و دست ایشان در دستم بود، فرمودند: هر کاری که می خواهی‏‎ ‎‏بکنی، در جوانی بکن، در پیری باید بخوابی و ناله کنی. گفتم: چشم و بار دیگر‏‎ ‎‏دست ایشان را بوسیدم و آمدم.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 98

  • )) حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی.