فصل اول

پدر بزرگ

‏ما خیلی نزد امام می رفتیم، ولی هیچ وقت احساس نکردیم که ایشان رهبر‏‎ ‎‏انقلاب هستند، همیشه برای ما یک پدربزرگ بودند. آنجا که ما بودیم، شلوغ‏‎ ‎‏می کردیم و عصا و عینک آقا را برمی داشتیم. تنها کسی که نمی گفت ساکت‏‎ ‎‏باشید، ایشان بودند اما اگر کس دیگری در اطراف ما بود، می گفت: بچه ها ساکت‏‎ ‎‏باشید.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 56

  • )) سید عماد طباطبایی.