فصل اول

روی دوش امام

‏بارها شده بود که من وارد اتاق می شدم، امام مرا نمی دیدند. می دیدم که امام به‏‎ ‎‏زانو روی زمین نشسته و پسرم ـ علی ـ روی دوششان سوار است و با امام دارند‏‎ ‎‏بازی می کنند و ... خیلی دلم می خواست از آن صحنه ها و لحظه ها فیلم یا عکس‏‎ ‎‏بگیرم؛ اما می دانستم که امام نمی گذارند. صمیمیت و صداقت امام با بچه ها و‏‎ ‎‏مادرم و... خیلی عجیب بود.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 53

  • )) حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی.