فصل اول

اسامی فرزندان امام

‏مادرم نقل می کند: اسم پسر اول ما مصطفی بود، که خود آقا گذاشتند، و بعد اسم‏‎ ‎‏خواهر بزرگم را خانم مایل بودند فریده بگذارد و آقا مایل بودند صدیقه باشد.‏‎ ‎‏مادرم نقل می کند که اگر می گفتم: ‏‏[‏‏گهواره‏‎ ‎‏]‏‏فریده را تکان بده، تکان نمی دادند.‏‎ ‎‏می گفتند: بگو صدیقه، تکان می دهم و بالاخره اسم او صدیقه شد؛ در مورد اسم‏‎ ‎‏دختر بعدی، آقا دیدند حق با خانم است و نام فریده را برایش گذاشتند که خانم‏

کتابپدر مهربانصفحه 34
‏هم مایل بودند. نوبت من که می رسد (که دختر سوم هستم) هر دو نظر داشتند‏‎ ‎‏بنابراین هم به نام فهیمه هستم که مادرم دوست داشتند هم به نام زهرا که آقا‏‎ ‎‏دوست داشتند و هر دو اسم هست، در شناسنامه ام زهراست ولی در منزل فهیمه‏‎ ‎‏صدایم می کنند. بعد اسم احمد را هم باز آقا گذاشتند. نوه ها را هم که می بردند‏‎ ‎‏پیش امام و می گفتند اسم برایشان بگذارید، ایشان هم می گذاشتند، اما در مورد‏‎ ‎‏اسم نوه های دختری که اختیار آنها با پدرشان بود، هیچ گونه دخالتی نمی کردند،‏‎ ‎‏اما بچه هایی مثل فاطمه، زهرا داریم که اسم آنها را آقا گذاشتند. اسم علی پسر‏‎ ‎‏احمد را آقا گذاشتند که اول اسم دیگری بود ولی آقا گفتند: «علی» و خیلی هم‏‎ ‎‏علی را دوست داشتند؛ گاهی به مادرم می گفتم که این علاقۀ خدا به آقاست که‏‎ ‎‏این سرگرمی در خانه باشد و آقا را مشغول می کند. تا علی نزدشان بود، تمام‏‎ ‎‏حواسشان متوجه او بود که مثلاً زمین نخورد یا مواظبش باشند.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 35

  • )) زهرا مصطفوی (دختر حضرت امام).