فصل اول

از علی بهتر؟

‏افراد خانواده و همچنین اعضای دفتر به محض اینکه دارای فرزند می شدند،‏‎ ‎‏نوزاد را خدمت امام می آوردند و ایشان در گوش نوزاد اذان و اقامه می گفتند. در‏‎ ‎‏مدت نُه سالی که در جماران بودم، خدا سه بچه به ما عنایت فرمود، بچۀ اول را که‏‎ ‎‏برای اذان و نامگذاری خدمتشان بردیم، فرمودند: چون دختر است، فاطمه‏‎ ‎‏مناسب است.‏

‏     دو سال و نیم بعد هم دختر دیگر را خدمتشان بردیم و اذان و اقامه را گفتند،‏‎ ‎‏عرض کردم: آقا! اسمش را شما تعیین کنید. پرسیدند: «دختر است یا پسر؟»‏‎ ‎‏گفتم: دختر است. ایشان با تبسمی بر لب، فرمودند: شما فاطمه که دارید، اسم‏‎ ‎‏این را هم زهرا بگذارید. متعجب شده بودم. با وجود تمام گرفتاریها و با توجه به‏‎ ‎‏اینکه در این مدت اصلاً صحبتی در این مورد با ایشان نکرده بودم، نام دختر اولم‏‎ ‎‏را به یاد داشتند. پس از آن برای نامگذاری و خواندن اذان برای سومین فرزند‏‎ ‎‏خدمتشان رسیدیم. برف شدیدی می بارید. بچه را که بردم، بشدت شروع به گریه‏‎ ‎‏کرد و هر کاری کردیم، ساکت نشد. آقا فرمودند: بچه را بدهید به من. بچه را که به‏‎ ‎‏آقا دادیم، هنوز در حال گریه کردن بود. اما وقتی امام، الله اکبر را به گوش بچه‏‎ ‎‏گفتند؛ گریۀ بچه تمام شد.‏


کتابپدر مهربانصفحه 33
‏     ‏‏چهارمین فرزند ما که به دنیا آمد، او را خدمت امام بردم. امام دست روی سرش‏‎ ‎‏کشیدند، به عرض رساندم: این چهارمین فرزند ماست و می خواهیم نامش را‏‎ ‎‏حضرتعالی انتخاب فرمایید و علی نداریم. حضرت امام در حالی که متبسم شدند،‏‎ ‎‏فرمودند: از علی بهتر چی؟ علی باشد. سپس دست به صورت او کشیدند.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 34

  • )) حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان؛ در سایه آفتاب، مؤسسه پاسدار اسلام، ص 129.