فصل اول

دختر خیلی خوب است

‏در زمستان سال 1363 خداوند فرزند دختر به اینجانب عطا فرمود. چند روز‏‎ ‎‏بعد از تولد، مادرش او را به بیت حضرت امام آورد. بعد از انجام کارهای معمول،‏‎ ‎‏از محضر امام خارج شدم و نوزاد را برای تشرف به خدمت حضرتشان آوردم.‏‎ ‎‏از پله های حیاط بالا می آمدم که توجه حضرت امام به حقیر جلب شد. با تبسم‏‎ ‎‏و نشاط کم سابقه، اذن دخول دادند. قبل از آنکه سخنی بگویم، فرمودند:‏‎ ‎‏«بچۀ خودتان است؟». عرض کردم، بله! بلافاصله دو دستشان را به علامت‏‎ ‎‏تحویل کودک جلو آوردند و همزمان پرسیدند: «دختر است یا پسر؟». عرض‏‎ ‎‏کردم: دختر است. او را در آغوش گرفتند و صورت به صورت او گذاشتند و‏‎ ‎‏پیشانی او را بوسیدند و در این حال فرمودند: «دختر خیلی خوب است.‏‎ ‎‏دختر خیلی خوب است. دختر خیلی خوب است!». و در گوشش دعا خواندند.‏‎ ‎‏سپس از اسم او سؤال فرمودند. به عرض رساندم: آقا اسم برایش انتخاب‏

کتابپدر مهربانصفحه 30
‏نکرده ایم، گذاشته ایم حضرتعالی انتخاب بفرمایید. حضرت امام بدون تأمل،‏‎ ‎‏فرمودند: «فاطمه خیلی خوب است. فاطمه خیلی خوب است. فاطمه خیلی‏‎ ‎‏خوب است».‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 31

  • )) حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان؛ در سایه آفتاب؛ مؤسسه پاسدار اسلام، ص 127.