فصل اول

او را بالا بیاورید

‏روزهای اولی که امام پس از سالها تبعید به ایران بازگشته بودند شور و هیجان‏‎ ‎‏عجیبی بین مردم بود و مردم از هر سو به دیدار امام می آمدند. در یکی از روزها که‏‎ ‎‏امام به ابراز احساسات مردم جواب می دادند، پسری ده ساله در لابه لای جمعیت‏‎ ‎‏گیر کرده بود و با گریه و فشار خود را به جلو می کشاند تا از نزدیک امام را ببیند‏‎ ‎‏یک دفعه متوجه شدم که امام می فرمایند: این را بالا بیاورید. آن پسر را که از سر و‏‎ ‎‏صورتش عرق و اشک جاری بود بالا آوردند وقتی وارد اتاق شد امام به او عنایت‏‎ ‎‏کردند و این بچه بدون رودربایستی گفت: می خواهم صورتتان را ببوسم. امام سر‏‎ ‎‏را پایین آوردند و کاملاً خم شدند تا صورتشان را ببوسد. بعد گفت: این طرف را هم‏‎ ‎‏باید ببوسم. امام متواضعانه این طرف صورتشان را هم جلو آوردند سپس گفت:‏

کتابپدر مهربانصفحه 16
‏پیشانی را هم باید ببوسم. امام پیشانی خود را پایین آوردند و سپس سر او را‏‎ ‎‏بوسیدند. یک مرتبه آن حالت التهاب و شوق آن پسر آرام گرفت. آنچه که برای‏‎ ‎‏من جالب بود عاطفه امام و توجه ایشان به روحیات و حالات افراد و جواب مثبت‏‎ ‎‏دادن به این روحیات بود.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 17

  • )) حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی.