فصل اول

زهرا کجاست؟

‏وقتی که در نجف بودیم، دختر من دو ـ سه سالش بود؛ آقا با او خیلی مأنوس‏‎ ‎‏می شدند و او می آمد و برای امام حرف می زد. در فوت حاج آقا مصطفی او سر‏‎ ‎‏سفره مدام بهانه می گرفت و حرف می زد. روز سوم یا چهارم بود که به مادرش‏‎ ‎‏گفتم: سر و صدا می کند. او را نیاور. گفت: باشد، من و او در مطبخ می نشینیم.‏‎ ‎‏وقتی سر سفره نشستیم، آقا گفتند: «زهرا کو؟» گفتیم: زهرا آنجا غذا می خورد.‏‎ ‎‏گفتند که: «اینجا اذیت می کند؟ خیلی خوب، اگر می گویید اذیت می کند، او را‏‎ ‎‏بیاورید اینجا، آن وقت خودتان بلند شوید، بروید!».‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

کتابپدر مهربانصفحه 7

  • )) حجت الاسلام والمسلمین حسن ثقفی (برادر همسر امام).