آیت الله محمد یزدی

روش حکیمانه در برخورد با شبهات

‏     ‏‏اولین برخورد خصوصی قابل ذکر وقتی بود که توسط مرحوم اشراقی‏‎ ‎‏داماد حضرت امام رضوان الله تعالی علیه احضار شدم. نمی دانستم مطلب‏‎ ‎‏چیست؟ پس از شرفیابی با لطف و محبت خاصی فرمودند: مردوخ‏‎ ‎‏کردستانی جزوه ای نوشته و نام شما هم در آن است. ‏

‏     عرض کردم بله اتفاقاً چند روز قبل که به دیدار آقای فکور یزدی‏‎ ‎‏(یکی از علمای معروف یزد در قم) رفته بودم، چنین جزوه ای برای ایشان‏‎ ‎‏هم فرستاده شده بود، آن را به من دادند. ‏

‏     امام فرمودند: می خواهی چه بکنی؟ عرض کردم قسمتی از آن را‏‎ ‎‏خوانده ام و یاداشتهایی هم نوشته ام. مایل هستم آن را تمام کنم و جوابش‏‎ ‎‏را بنویسم. امام فرمودند: وقتی نوشتی بیاور من ببینم. من فوق العاده‏‎ ‎‏خوشحال شدم. متنی در یکصد صفحه به نام پاسخ تهمتهای مردوخ تهیه‏‎ ‎‏شد. آن را به امام تقدیم کردم. پس از مدتی در پایان یکی از جلسات‏‎ ‎‏درس اصول مسجد سلماسی، لطف کردند و آن را به من برگرداندند. در‏‎ ‎‏یک صفحه به شکل حاشیه راهنماییهایی فرموده بودند که مثلاً فلان‏‎ ‎‏کتاب مدرک معتبری است. نکته اصلی این داستان طولانی این است که‏‎ ‎‏وقتی آماده چاپ شد، من نمی دانم از چه طریق امکانات و شرایط مرا به‏‎ ‎‏دست آورده بودند، که باز توسط مرحوم اشراقی احضار شدم. یک قطعه‏‎ ‎‏اسکناس یکهزار تومانی که تا آن وقت ندیده بودم، به عنوان کمک به‏‎ ‎‏چاپ که تمام هزینه چاپ همان بود، لطف کرده فرمودند: فقط در‏‎ ‎‏جاهایی که اصل جزوه پخش شده این پاسخ پخش شود که ذهن دیگران‏‎ ‎‏بی جهت مشوب نگردد. ‏

‎ ‎

صحیفه دلجلد 1صفحه 166