حجت الاسلام والمسلمین مجتبی رودباری

روز شهادت مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی

‏     ‏‏روز نهم ذیقعده 1397 قمری روز شهادت مغفورله آیت الله حاج‏‎ ‎‏آقا مصطفی، فرزند برومند و با کفایت امام بود. فرزندی که می رفت پس‏‎ ‎‏از پدر زعامت و مرجعیت را به عهده گیرد.‏

‏     در آن روز حوزه علمیه نجف و عالم اسلام برای فقد او، در غم و‏‎ ‎‏اندوه فرو رفت و گریه کرد و اشک ریخت. آری در فقد یک فقیه،‏‎ ‎‏اصولی، مفسر، حکیم، مجاهد فی سبیل الله ، عارف بالله و متخلق به اخلاق‏‎ ‎‏رسول الله . من هیچ وقت آن روز تلخ را با چند جریانی که ذیلاً ذکر‏‎ ‎‏می شود، از یاد نمی برم: ‏

‏     الف ـ بیت مرحوم آیت الله العظمی حکیم همانند سایرین در روز‏‎ ‎‏شهادت و قبل از حرکت جنازه، طبق معمول جهت تسلیت در منزل،‏‎ ‎‏خدمت امام رسیدند و اینجانب روبروی آقا به فاصله نزدیک نشسته بودم‏‎ ‎‏و با کمال شگفتی مشاهده کردم که امام قبل از هر چیز با یک روح مطمئن‏‎ ‎‏و آرامی، احوال حضرت آیت الله سید محمد باقر حکیم (رئیس فعلی‏‎ ‎‏مجلس اعلای عراق) را که در آن ایام در بغداد در زندان بعثی ها به سر‏‎ ‎‏می برد، از حضرت آقای سید محمد رضا حکیم جویا شدند. ‏

‏     ب ـ روز شهادت حاج آقا مصطفی، مصادف با روزی بود که جنازه‏‎ ‎‏آیت الله زاده مغفورله، میرزا علی آقا نائینی فرزند آیت الله العظمی میرزا‏‎ ‎‏محمد حسین نائینی را از ایران به نجف آورده بودند. ‏

‏     فرزند مرحوم آیت الله میرزا علی آقا نائینی در نجف به من می گفت:‏‎ ‎‏پس از انجام مراسم تشییع و تدفین والدم برای عرض تسلیت، همان روز‏‎ ‎‏فوت حاج آقا مصطفی، خدمت امام در منزلشان شرفیاب شدم؛ ولی قبل‏‎ ‎‏از آنکه من به معظم له تسلیت عرض کنم امام به من تسلیت داد. آری تفقد‏‎ ‎‏و همدردی امام با دیگران در روز مصیبت آنهم با عظمت حادثه گواه‏

صحیفه دلجلد 1صفحه 94
‏صادق و دلیل بارز بر ضبط نفس و قدرت تسلیم به حق، علاقه اجتماعی،‏‎ ‎‏انسان دوستی و غیرنگری ایشان است. ‏

‏     ج ـ جریانی که ذیلاً ذکر می شود خودم شخصاً آن را مشاهده نکردم؛‏‎ ‎‏ولی از پیرمرد متدین و صادق القولی به نام شیخ جمال که در شارع‏‎ ‎‏الرسول (خیابان رسول) تقریباً جنب منزل امام مغازه ادوات و لوازم برقی‏‎ ‎‏برداشت، نقل می کنم که آقا شیخ جمال در نجف تعریف می کرد: مکرراً‏‎ ‎‏مشاهده می کردم که آقا در تشییع جنازه بعضی از شخصیتهای بزرگ که‏‎ ‎‏شرکت می کردند، فقط تا نزدیک صحن مطهر می آمدند و قبل از ورود به‏‎ ‎‏صحن امیرالمؤمنین(ع) به منزل مراجعت می فرمودند. اتفاقاً در روز فوت‏‎ ‎‏حاج آقا مصطفی در این موضوع دقیق شدم و با کمال تعجب مشاهده‏‎ ‎‏کردم که حتی در همان روز همین برنامه نیز تکرار شد و امام عزیز از‏‎ ‎‏دست رفته اش را تا درب صحن تشییع کرد و سپس به منزل مراجعت‏‎ ‎‏فرمود.‏

‏     د ـ در روز شهادت قبل از حمل جسد مطهر به کربلا، حوزه علمیه‏‎ ‎‏طبق معمول برای تسلیت در منزل، خدمت امام رسیدند و زنان برای‏‎ ‎‏عرض تسلیت به عائله محترم امام در منزل حاج آقا مصطفی گرد آمدند. ‏

‏     پس از آنکه جنازه توسط جمع کثیری از طلاب حوزه به کربلا حمل‏‎ ‎‏شد تا پس از غسل و طواف و زیارت به نجف عودت داده شود، حضرت‏‎ ‎‏امام برای تسکین بیت شریفشان به منزل حاج آقا مصطفی تشریف بردند. ‏

‏     لحظه ورود آقا به منزل عزیز از دست رفته اش، واقعاً لحظۀ بسیار‏‎ ‎‏غم انگیز ولی حساس و آموزنده ای بود که می تواند بیانگر ظرفیت،‏‎ ‎‏وسعت افق فکر، میزان روح مبارزه، صبر و پایمردی، قدرت ایمان و‏‎ ‎‏اخلاص و خلاصه مبین شخصیت والای امام در ابعاد مختلف باشد. ‏

‏     متعلقین ما که در آنجا حضور داشتند و از نزدیک کاملاً شاهد صحنه‏

صحیفه دلجلد 1صفحه 95
‏بودند، می گفتند: همین که امام وارد منزل حاج آقا مصطفی شدند و عائله‏‎ ‎‏محترم حاج آقا مصطفی چشمشان به آقا افتاد، با شیون و گریه به طرف‏‎ ‎‏ایشان رفتند و آقا را در آغوش گرفتند. ‏

‏     امام در حالی که دست نوازش به سر و روی آنان می کشیدند، بدواً به‏‎ ‎‏شدت بغض کردند و خواستند گریه کنند؛ ولی خویشتن داری فرمودند. ‏

‏     آری دل سوخت؛ ولی چشم گریه نکرد تا دشمن با گریه امام به‏‎ ‎‏شکست اسلام نخندد. ‏

‏     سپس امام به اتاقی که خانم در آنجا بودند، وارد شدند و زنان بیگانه به‏‎ ‎‏احترام ورود آقا، اتاق را ترک کردند و در آنجا امام عائله داغدیده اش را‏‎ ‎‏دلداری و تسلیت دادند و بنا به نقل، در پاسخ درخواست خانم که فرموده‏‎ ‎‏بود: آقا به من یاد بدهید که چکار کنم و چگونه تسکین پیدا کنم؟ امام‏‎ ‎‏چند بار فرمودند: «مثل من صبر کن». سپس امام بعد از توقف نسبتاً‏‎ ‎‏کوتاهی برای نماز ظهرین به مسجد تشریف بردند.‏

‏ ‏

‎ ‎

صحیفه دلجلد 1صفحه 96