حجت الاسلام والمسلمین مجتبی رودباری

رعایت نظم و استفاده از وقت

‏     ‏‏آن روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ تشریف آورده‏‎ ‎‏بودند، در حالی که هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ‏

‏     امام پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از‏‎ ‎‏لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند؛ ولی چون با غیبت بعضی از‏‎ ‎‏شاگردان مواجه شدند، از این رو بدون آنکه به منبر تشریف ببرند، به ما‏‎ ‎‏فرمودند: «امروز می خواهم بجای درس، قضیه ای را برای شما بازگو کنم».‏

‏     آری آن روز حضرت استاد به ما درس آموخت؛ ولی نه درس فقه‏

صحیفه دلجلد 1صفحه 79
‏مانند همه روزها بلکه درس اخلاق، همان درسی که امام مکرر در مکرر‏‎ ‎‏لزوم اتصاف و آراستگی به آن را توصیه می فرمودند و سالکان الی الحق،‏‎ ‎‏معلومات منهای اخلاق را حرفهای مدرسه می دانند و قیل و قال. ‏

‏     آن روز امام چنین فرمودند: «من این مطلب را از استادم مرحوم‏‎ ‎‏شاه آبادی رضوان الله تعالی علیه، نقل می کنم و ایشان از پدر بزرگوارش‏‎ ‎‏که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند، نقل می نمود که شاه آبادی‏‎ ‎‏بزرگ می فرمود: ‏

‏     صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه علمیه نجف‏‎ ‎‏بشمار می رفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت می کند. در روز تشییع‏‎ ‎‏با اینکه هاله ای از غم و اندوه سرتاسر نجف را فرا گرفته بود؛ ولی با این‏‎ ‎‏حال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود از فرصت کوتاه استفاده‏‎ ‎‏کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع‏‎ ‎‏جنازه، نصف صفحه ای از کتاب جواهر را به رشته تحریر در آورد. ‏

‏     امام پس از ذکر این قضیه، ضمن اینکه ما را به حداکثر استفاده از وقت‏‎ ‎‏و رعایت نظم در همه امور از جمله حضور در درس، نصیحت فرمودند،‏‎ ‎‏دقیقاً چنین گفتند: ‏

‏     «من که به شما نمی گویم به درسم بیایید، حال شما که بنا دارید در‏‎ ‎‏درسم شرکت کنید، لااقل به بنای خودتان عمل کنید».‏

‏     سوگند به تربت پاکش او راست گفت و در گفتارش دائر به اینکه «من‏‎ ‎‏که به شما نمی گویم به درسم بیایید»، صادق بود امام به اینکه به همگان‏‎ ‎‏حتی به ضعیف ترین طلبه افغانی از نظر درسی، شهریه می داد و شهریه‏‎ ‎‏ایشان در حوزه نجف از نظر کمیت بالا بود؛ ولی با این حال: هرگز کسی‏‎ ‎‏را برای شرکت در درسش، رفتن به نماز جماعتش، حضور در بیرونش،‏‎ ‎‏نشر رساله اش، بوسیدن دستش، مدح و ثناگوییش، زیاد کردن مقلدینش و‏

صحیفه دلجلد 1صفحه 80
‏سایر مسائل شخصی، دعوت نکردند.‏

‏     باید هم چنین باشد، چه او مخلص بود و این ویژگی مخلصین است که‏‎ ‎‏فقط خدا را می بینند و کارها را برای او انجام می دهند. ‏

‏ ‏

‎ ‎

صحیفه دلجلد 1صفحه 81