آیت الله صادق خلخالی

ویژگی های رفتاری

‏     ‏‏امام از طلاب جلف بدش می آمد. نوعاً به ملاقات طلاب حین بستری‏‎ ‎‏شدن در خانه و یا بیمارستان می رفتند و آقای مدرسی را که از اصدقای‏‎ ‎‏امام بود، با خود می بردند و کمک مالی ابداً نمی کردند مگر خیلی نادر‏‎ ‎‏چون پول نداشتند. ‏

‏     در تابستان غالباً یا در اصفهان و یا همدان و یا مشهد و یا درکه یا‏‎ ‎‏امامزاده قاسم شمیران بودند. ‏

‏     بسیار صریح اللهجه بودند. روزی آقای شیخ محمد رازی می خواست‏‎ ‎‏خدمت امام برسد، امام از دور صدا زدند آقای شیخ محمد پیش من نیا‏‎ ‎‏چون من کار دارم و ایشان برگشت و روزی به من گفت که آقای سید‏‎ ‎‏حسین نامی را از بیرونی صدا بزن. من او را صدا زدم که امام شما را‏‎ ‎‏می خواهد. او هم با عجله خود را به اتاق امام رسانید. امام فرمودند آقا‏‎ ‎‏سید حسین برو و دیگر به اینجا نیا. ایشان هم سر بزیر انداخت و رفت.‏

‏     احیاناً اگر کسی می خواست غیبتی بکند، امام نهی می فرمودند و ناراحت‏‎ ‎‏می شدند و اجازه نمی دادند که کسی غیبت شخصی را پیش ایشان بکند.‏


صحیفه دلجلد 1صفحه 61
‏     در انتقال آقای بروجردی از بیمارستان فیروزآبادی به قم دخیل‏‎ ‎‏بودند و چند نفر از خدمه حرم را که در مدرسۀ فیضیه حجرات طلاب را‏‎ ‎‏اشغال کرده بودند، خود امام بیرون کرد. یکی از آنها را زدند. حاج‏‎ ‎‏فهیم التجار که یکی از سادات قم بود و می خواست در کار طلاب دخالت‏‎ ‎‏کند، جلویش را سخت گرفتند و به او اجازه صحبت کردن ندادند. ‏

‏ ‏

‎ ‎

صحیفه دلجلد 1صفحه 62