فصل سوم: خاطرات حجت الاسلام محمدکاظم شکری

زندگی در زندان قصر!

‏حضور در جمع عزیزانی چون آقایان زرندی و حاج آقا مجتبی آخوندی ‏‎ ‎‏لذت‌هایی داشت‌. من بیشترین کتاب‌ها را در زندان قصر خواندم‌. چندین ‏‎ ‎‏بار نهج‌البلاغه و قرآن را با تعمق و تفکر خواندم‌. در کنار آن، بحث‌ها و ‏‎ ‎‏تفسیر‌هایی را با هم داشتیم‌. ‏


کتابدهه پنجاهصفحه 123
‏یادم می‌آید، ماه رمضان بود. گلویم به شدت می‌سوخت‌. در اوج تب ‏‎ ‎‏بودم‌. یکی از بچه‌‌های چپی آمد بالای سرم ایستاد و گفت‌: بله‌، این هم از ‏‎ ‎‏آثار ماه رمضان است باید بخوابی و عبادت تلقی‌اش کنی‌. صدایش زدم ‏‎ ‎‏به او گفتم‌: این هم از بی‌شعوری فکر چپ کودکانه است که نپرسی چرا ‏‎ ‎‏خوابیدی و بدون علت‌یابی قضاوت کنی‌. ‏

 

کتابدهه پنجاهصفحه 124