مسائل عمیقی در ایران در حال شکلگیری بود. جنبشهای چریکی تازه به راه افتاده بود مثل مجاهدین خلق، فدائیان خلق. مرحوم دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد مراسم برگزار میکرد، آنجا کانون پرخروشی بود؛ تحولات جدیدی در ایران در حال شکلگیری بود. در سال 50 ـ 51 در اثر آشنایی با این جریانات سیاسی و انقلابی و نیز آشنایی با آیتالله سید محمدرضا سعیدی در صدد برآمدم تا با مرحوم آیتالله ربانی شیرازی ارتباط داشته باشم. به هر حال توصیه میکردند که باید هستههای مقاومت اسلامی ایجاد کنیم. برای تأسیس هستههای مقاومت، ما به شهرستانها و روستاها میرفتیم، جوانان مستعد را شناسایی میکردیم و به آنها آموزشهای عقیدتی و سیاسی میدادیم و آنها را آماده میکردیم تا به شبکههای مقاومت اسلامی وارد شوند.
کتابدهه پنجاهصفحه 22
در سال 51 نیز در قم دستگیر شدم و مرا به تهران، زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری بردند، آن جا حدود 18 ماه زندانی بودم. بعد به زندان شماره 2 قصر منتقل شدم. سال 52 زندانی من بایستی تمام میشد، ولی با این حال شش ماه هم اضافه مرا نگه داشتند. یعنی کسانی را که زندانیشان تمام میشد به کمیته مشترک میفرستادند و آن جا شش ماه در بلاتکلیفی به سر میبردند؛ بالاخره بعد از تحمل آن شش ماه اضافه زندان آزاد شدم. اواخر سال 53 و اوایل سال 54 به قم آمدم.
کتابدهه پنجاهصفحه 23