فصل اول: خاطرات حجت الاسلام حسن حسن زاده کاشمری

کمک به خانواده تبعیدی ها

‏یکی از وکلای تام‌الاختیار امام در ایران آقای منتظری بود. وقتی در زندان ‏‎ ‎‏بودم از طرف ایشان به خانواده ما و به خانواده‌‌های بسیاری از زندانی‌ها ‏‎ ‎‏کمک می‌شد. مرحوم آقای پسندیده در این جهت نقش مهمی داشت‌؛ ‏‎ ‎‏ایشان هم وکیل امام بود. به هر حال از طرف امام به خانواده زندانی‌ها ‏‎ ‎‏کمک نقدی می‌شد. وقتی هم از زندان آزاد شدم من به سرای تعدادی از ‏‎ ‎‏بازاری‌ها به خانواده تبعیدی‌ها سر می‌زدیم‌. ‏


کتابدهه پنجاهصفحه 26
‏یکبار من به سنندج رفتم‌. آن موقع آیت‌الله احمد جنتی تبعید بود و یا ‏‎ ‎‏آقای سید جلال‌الدین طاهری اصفهانی در کردستان تبعید بود، رفتیم به ‏‎ ‎‏آنجا؛ اما کسانی که می‌رفتند به آنجا خودشان را برای مشکلات آماده ‏‎ ‎‏کرده بودند. سر زدن به آنها هم خطرناک بود؛ یعنی ساده نبود که هر ‏‎ ‎‏کسی برود. آن روز حقیقتا مبارزه و طرفداری از مبارزه کار مشکلی بود، ‏‎ ‎‏کار سختی بود. ‏

‏حتی وقتی آیت‌الله علی مشکینی به کاشمر تبعید شد هیچ‌کس جرأت ‏‎ ‎‏نکرد به دیدنش برود. ایشان می‌رفت سر قبر آیت‌الله سید حسن مدرس‌، ‏‎ ‎‏تنها می‌رفت و برمی‌گشت‌ و کسی جرأت نمی‌کرد با ایشان تماس بگیرد. ‏‎ ‎‏وحشت و اضطراب از استبداد شدید بود. ‏

‏بحمدلله در اثر حرکت‌های مردم، انقلاب روز به روز پیشرفت کرد و ‏‎ ‎‏جا افتاد. ‏

 

کتابدهه پنجاهصفحه 27