در حـرکتهای انقـلابـی بیشتر روحانیون نقش داشتند. اگر در شهرستانی یک روحانی مؤمن به انقلاب و مبارزه بود، همه نیروها را دور خودش جمع میکرد؛ یعنی موتور حرکت در بین مردم، روحانیون
کتابدهه پنجاهصفحه 42
بودند.بعد از روحانیون، فرهنگیها و بعضی از کسبه نقش بسیار مهمی داشتند. آنها هم که اهل مطالعه و فکر و اهل تحقیقات بودند قضایا را پیگیری میکردند. البته قبل از سال 56 قضیه خیلی سخت بود؛ یعنی ما به هیچ وجه اعلامیه امام را به دست کسی نمیدادیم، فقط از طریق پست اعلامیهها را توزیع میکردیم؛ چون بهترین و مطمئنترین شیوه همین بود. در تهران شبکههایی را تشکیل دادیم که کارشان همین بود. در مشهد و اصفهان هم همین شیوه را اجرا کردیم. آقای عبدالله نوری در اصفهان یکی از سردمداران همین کار بود. در قم هم ده ـ بیست نفر بودیم که تعدادی از آنها شهید شدند و بقیه هستند. مثلا یکی آقای شیخ حسن همتی بود که الآن در تهران است، یکی آقای رضوانی بود، دیگری آقای اکبری بود و...
توزیع اعلامیه بعد از سال 56 آزاد شد و بطوری که اعلامیهها را روی سر جمعیت میریختند و دیگر ترسی نبود؛ چون اگر قبل از سال 56 مثلا در سالهای 53 یا 54 یک اعلامیه از کسی میگرفتند او را زیر شکنجه میبردند که این اعلامیه را از چه کسی گرفتهای؟ به چه کسی دادی؟ یعنی با یک اعلامیه یک شبکه را میگرفتند و برای اینکه این مسأله پیش نیاید ما یک نفر را در تهران و یک نفر را در اصفهان داشتیم.
بخشی از بودجه این کار را خود بچهها تأمین میکردند و بخشی را دیگران. آقای زمانی و آقای منتظری و آقای پسندیده هم کمک میکردند.
مردم هم در اثر تجاربی که پیدا کرده بودند تظاهرات را سازماندهی میکردند، و یا مثلا در تبریز تظاهراتی شده بود، سازماندهی را روحانیون کردند و مردم عمدتا گوش به فرمان علما بودند. روحانیون سازمان میدادند، شعار میدادند، کنترل میکردند. در هر شهری عمدتا یک روحانی بود که رهبری میکرد و مردم گوش به فرمان او بودند. او
کتابدهه پنجاهصفحه 43
جمعیت را هدایت مینمود، آن وقت سخنرانیها و پیامهای امام پشت سر هم میرسید و آنها را به مردم منتقل میکردند.
کتابدهه پنجاهصفحه 44