فصل اول: خاطرات حجت الاسلام حسن حسن زاده کاشمری

دولت موقت

‏در زندان که بودم فکر می‌کردم امام چه کسی را برای صدارت ‏‎ ‎‏برمی‌گزیند. شب ششم آبان (در زندان اوین بودم‌) به ما گفتند: امشب به ‏‎ ‎‏بند شما می‌آیند و من هم شهردار بند بودم‌. آیت‌الله سید محمود طالقانی ‏‎ ‎‏و آیت‌الله حسینعلی منتظری و آقای موحدی ساوجی به همراه چند تن از ‏‎ ‎‏روحانیون آمدند. با یکی از ما شروع کردند به حرف زدن و سؤال‌شان ‏‎ ‎‏این بود، الآن اگر شاه فرار بکند و برود، امام چه کسی را به عنوان رئیس ‏‎ ‎‏جمهور تعیین بکند؟ یکی به شوخی گفت: از قول ما به امام بگویید ما را ‏‎ ‎‏انتخاب بکند. ظاهرا آیت‌الله منتظری گفت‌: امام شوخی نمی‌کنند. وقتی ‏‎ ‎‏می‌گوید که من دولت تعیین می‌کنم‌، دولت تعیین می‌کند و افرادش را ‏‎ ‎‏هم دارد. آقایان می‌گفتند ما قصد نظرخواهی و پیشنهاد به امام داریم، ‏‎ ‎

کتابدهه پنجاهصفحه 49
‏ولی ما گفتیم‌: نخیر امام خودشان هر کس را که صلاح بدانند انتخاب ‏‎ ‎‏می‌کنند و افرادش را هم دارند. ‏

‏انصافاً انتخاب مهندس مهدی بازرگان در آن مقطع بهترین انتخاب ‏‎ ‎‏بود. ما در زندان بودیم و می‌دانستیم که مهندس بازرگان یک چهره ‏‎ ‎‏قدیمی و مبارز است‌؛ یک چهره قدیمی مسلمانی است که در دانشگاه، ‏‎ ‎‏اسلام را مطرح کرده بود؛ با چهره‌ای که تقریبا در بازار وجهه داشت‌، در ‏‎ ‎‏بین روحانیون هم وجهه داشت‌. ایشان خیلی جامع بود و می‌توانست هم ‏‎ ‎‏بازار، هم دانشگاه و هم روحانیون را داشته باشد. ‏

‏امام بعداً انتصاب‌های دیگری انجام داد. مثلا امام کسی را برای ‏‎ ‎‏سرپرستی رادیو و تلویزیون انتخاب کردند. همچنین در هر استانی امام ‏‎ ‎‏یک نفر را به عنوان نماینده خودشان منصوب کردند. مثلا در خراسان‌، ‏‎ ‎‏آقای واعظ طبسی را تعیین کردند، در قم آیت‌الله علی مشکینی را به ‏‎ ‎‏عنوان امام جمعه تعیین کردند. خب این امام جمعه‌‌ها نماینده امام هم ‏‎ ‎‏بودند. در اهواز امام از روحانیون نماینده تعیین کردند، ولی دولت موقت ‏‎ ‎‏وقتی رسما بعد از انقلاب تشکیل شد، همان استانداری‌ها و فرمانداری‌ها ‏‎ ‎‏را تشکیل داد. امام مهندس بازرگان را منصوب کردند و مردم هم ‏‎ ‎‏پشتیبانی کردند. امام یکسری انتصاب‌های این طوری داشت‌. یکسری از ‏‎ ‎‏انتصاب‌ها هم در بین روحانیت بود که الحمدلله در سرتاسر ایران تشکیل ‏‎ ‎‏شد. ‏

 

کتابدهه پنجاهصفحه 50